English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (7 milliseconds)
English Persian
airborne vehicle وسیله هوابرد
airborne vehicle وسیله انجام عملیات هوابرد
Other Matches
airborne هوا برد
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
airborne هوابرد
airborne هوایی
airborne beacon برج مراقبت هوابرد
airborne beacon رادارمراقبت نصب شده روی هواپیما
airborne alert اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
airborne battlefield میدان رزم هوابرد
airborne battlefield عملیات هوابرد
airborne lift تناژیکان هوابرد
airborne lift بار هوابرد
airborne pollutant الاینده هواویز
airborne sensor رادار مراقبتی هوابرد
sidelooking airborne radar رادار با دید جانبی
sidelooking airborne radar رادار جانبی
sidelooking airborne radar رادارجانبی
sidelooking airborne radar رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
airborne intercept equipment وسایل استراق سمع هوابرد
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
airborne radiation thermometer میزان الحراره تشعشعی هوابرد
airborne early warning اعلام خطر هوابرد
airborne early warning راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
vehicle وسیله نقلیه
vehicle رسانه
vehicle خودرو
vehicle رسانگر
vehicle حامل رسانه
vehicle ناقل
vehicle وسیله حمل
vehicle حمل کننده
vehicle حامل
vehicle محمل
vehicle برندگر
vehicle برنده
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
tank vehicle خودرو تانکر
space vehicle فضا پیما
armored vehicle خودروی زرهی
refrigerator vehicle وسیله نقلیه یخچال دار
to alight from a vehicle پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
truck vehicle خودرو نظامی
commercial vehicle وسیلهحملکالاومسافردر جاده
catering vehicle وسیلهآذوقهرسان
all-terrain vehicle وسیلهنقلیهبلند
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
vehicle cargo بار تریلی دار
vehicle cargo بار چرخدار
utility vehicle وسیله نقلیه عام المنفعه
utility vehicle وسیله نقلیه عمومی
truck vehicle کامیون
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
control vehicle تانک نافم حرکت
combination vehicle خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
combination vehicle خودروهای مرکب
combat vehicle خودروی رزمی
articulated vehicle وسیله نقلیه مفصلی
armored vehicle زرهپوش
armored vehicle خودروی زرهدار
aerospace vehicle هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
amphibious vehicle خودروی اب خاکی
motor vehicle خودرو
motor vehicle وسیله نقلیه موتوری
motor vehicle خودرو موتوری
vehicle registration office اداره راهنمایی و رانندگی
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
to tow a vehicle [to a place] یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
consolidated vehicle table فهرست خودروهای محموله در کشتی
crawl type vehicle وسیله نقلیه نوع خزنده
link lift vehicle حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
rail borne vehicle وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
road transport vehicle کامیون
road transport vehicle ماشین باری
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
motor vehicle tax فرمان اتومبیل
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
armored reconnaissance vehicle خودروی شناسایی زرهی
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
motor vehicle liability insurance بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
administrative wheeled vehicle fleet کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com