Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Other Matches
aircraft arresting
دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting gear
جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
arresting
جالب
arresting
توقیف کننده
arresting sheave
پل مهار هواپیما
arresting barrier
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting gear
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
arresting system reset unit
متوقف کننده سیستم مهارهواپیما
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
arresting system cycle time
زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
aircraft
هواپیما
aircraft
طیاره
aircraft records
اسناد هواپیما
aircraft plumping
لوله کشی هواپیما
aircraft rigging
تنظیم نهایی هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft plotter
وسیله ناوبر هواپیما
aircraft repair
تعمیر هواپیما
aircraft inspection
بازرسی هواپیما
aircraft handover
تبادل کنترل هواپیما
aircraft defective
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft defective
هواپیمای معیوب
aircraft plotter
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft engine
موتور هواپیما
aircraft guide
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft handover
تعویض کنترل هواپیما
aircraft section
قسمت هواپیمایی
aircraft section
رسدهواپیمایی
aircraft specification
خصوصیات هواپیما
naval aircraft
هواپیمای ناوپایه
maritime aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
marine aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
civil aircraft
هواپیمای غیر نظامی
clean aircraft
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
lead aircraft
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
large aircraft
هواپیمای بزرگ
landing aircraft
هواپیمای در حال فرود
integrated aircraft
هواپیمای یک پارچه
notional aircraft
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
one aircraft was shot down
یک هواپیما
axial of an aircraft
محور هواپیما
aircraft structure
ساختمان هواپیما
aircraft system
سیستم ساختمان هواپیما
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft vectoring
کنترل سمتی هواپیما
aircraft vectoring
کنترل مسیر سمتی هواپیما
anti aircraft
ضد هوایی
anti aircraft
پدافند هوایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
assault aircraft
هواپیمای هجومی
escort aircraft
هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
aircraft battery
منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft accident
سانحه هوایی
program aircraft
جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
shipboard aircraft
هواپیمای ناو پایه
tactical aircraft
هواپیمای جنگی
tailless aircraft
هواپیمای بی دم
ultralight aircraft
هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
unmanned aircraft
هواپیمای بدون سرنشین
The aircraft got off the ground .
هواپیما اززمین بلند شد
aircraft carriers
carrier : syn
aircraft carriers
ناو هواپیمابر
aircraft carrier
carrier : syn
light aircraft
هواپیمای سبک
one aircraft was shot down
سرنگون گردید
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
aircraft alternation
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
passenger aircraft
هواپیمای مسافربری
aircraft carrier
ناو هواپیمابر
active aircraft
هواپیمای درگیر در رزم
aircraft arrestment
مهارکردن هواپیما
aircraft company
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
active aircraft
هواپیمای فعال
anti-aircraft
ضد هواپیما
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
anti-aircraft missile
گلولهموشکضدهوایی
heavier than air aircraft
هواپیمای سنگین تر از هوا
The lights of the aircraft were blinking.
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
control line aircraft
نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
lighter than air aircraft
هواپیمای سبکتر از هوا
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
attack aircraft carrier
ناو هواپیمابر تهاجمی
awaiting aircraft availability
زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
awaiting aircraft availability
زمان انتظار درخط تعمیر
aircraft maintenance truck
کامیونتعمیرهوایی
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft modification and control
کنترل و هدایت هواپیما
aircraft mission equipment
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft log book
بایگانیها هواپیما
aircraft gun laying
رادار هواپیما
aircraft accident report
گزارش سانحه هوایی
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft control unit
کابین کنترل هواپیما
aircraft control unit
قسمت کنترل هواپیما
aircraft climb corridor
دالان صعود هواپیما
rotary wing aircraft
هواپیما با بال گردنده
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
variable geometry aircraft
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
anti aircraft defense
پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery
توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery
توپخانه ضد هوایی
hook-up
<idiom>
hook up
<idiom>
to have somebody on the hook
<idiom>
کسی را بلا تکلیف
[معلق]
نگه داشتن
[اصطلاح روزمره]
hook on
اویزان کردن
hook on
قلاب کردن
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
hook-up
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
off the hook
<idiom>
دورشدن از مشکل
on hook
قلاب شده
on hook
وصل شده
off hook
رها شده
let (someone) off the hook
<idiom>
عذرخواهی کردن ازکسی
to be off the hook
<idiom>
از خطر جستن
to be off the hook
<idiom>
از گرفتاری فارغ شدن
to be off the hook
<idiom>
پشت سرگذاشتن بحران
off hook
قطع شده
hook
بدام انداختن
hook
ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook up
نقشه اویزان
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook-up
نقشه اویزان
can hook
قلاب لب تخت
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
hook
دام
hook
چنگک
hook
تله ضربه
hook
بشکل قلاب دراوردن کج کردن
hook
گرفتارکردن
hook
قلاب
hook
ربودن
hook
گیر اوردن
hook nosed
دارای بینی کج
hook and eye
قزن قفلی
hook-nosed
دارای بینی کج
treble hook
قلاب ماهیگیری سه طرفه
tumbler hook
قلاب پران
stern hook
نفر پاشنه قایق
spring hook
قلاب فنردار
slag hook
قلاب کوره
boat hook
هوک قایق
sheep hook
چوپانی
sheep hook
عصای
shackle hook
قلاب بوکسل
sail hook
قلاب چادر
reaping hook
چنگک درو
safety hook
قلاب اطمینان
boat hook
چوب دست قایق
union hook
قلاب دو حلقه
pruning hook
داسقاله
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
lifting hook
قلاببالابر
by hook or by crook
<idiom>
بههر راهی ،به هر طریقی
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
thumb hook
قلابشصت
pan hook
قلابکنه
little finger hook
چنگانگشتکوچک
hook ladder
نردبانقلابدار
hook and eyes
قفلی
hook and eyes
قزن
chain hook
هوک زنجیر
curb hook
قلاباتصال
crochet hook
جایانگشترویقلاب
hook-ups
نقشه اویزان
pruning hook
دسقاله
dough hook
چنگکخمیر
eye hook
قلاب حلقه دار
hook cable
کابل قلاب
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hook gauge
اشل قلاب شکل نوک تیز
drag hook
قلاب عایق
drag hook
قلاب کشش
hook pass
پاس هوکی
hook rope
طناب قلابدار
hook service
سرویس برگردان والیبال
hook shot
شوت هوک
hook spanner
کلید چنگالی
hook bolt
قلاب پیچی
hook bill
منقارعقابی
hook bill
منقار نوک برگشته
fifi hook
قلاب فی فی
fifi hook
رکاب کوهنوردی
fish hook
قلاب ماهیگیری
eye hook
قلاب روزنه دار
flash hook
قلاب گوشت
flesh hook
قلاب گوشت کش
flu hook
کیف مخصوص طعمههای مصنوعی ماهیگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com