Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
anti-slip foot
پایه ضد لغزش
Other Matches
anti-slip shoe
پایهضدلغزش
anti slip plate
ورقه ضد لغزش
anti
در مقابل
anti
انتی
anti
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti
ضد
anti
مخالف علیه
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti-
به معنای "مخالف "
anti-
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti-
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti-
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti
پاد
slip-up
اشتباه کردن
to let something slip
چیزی را نادیده گرفتن
slip up
شکست خوردن
slip up
اشتباه کردن
slip up
سرخوردن
slip
خطا در بافت
slip
اشتباه در نقشه خوانی
slip-up
شکست خوردن
to let slip
از دست دادن
to let something slip
چیزی را زیر سبیلی رد کردن
let slip
از دست دادن
let slip
ازاد کردن
let slip
ول کردن
to slip off or away
جیم شدن
to slip off or away
نادیده رفتن
slip-up
سرخوردن
slip
لیز خودن
slip
نهال
slip
روکش متکا
slip
ملافه
slip
نسل لغزیدن
slip
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip
جدا شدن لنگر اززمین
slip
محل توپگیر پشت محافظ میله
slip
زیرپیراهنی
slip
اولاد
slip
خفت
slip
گریختن سهو کردن
slip
اشتباه کردن
slip
ازقلم انداختن
slip
لغزیدن
slip
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip
شیب
slip
تکه کاغذ
slip
قلمه سرخوری
to let slip
سردادن
slip
صورت
slip
فهرست
slip
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip
اشتباه لیزی
slip on
لباس گشاد
slip
سهو
slip
خطا
slip
لغزش
to let slip
رهاکردن
slip
یادداشت
slip
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip
گمراهی
slip
سریدن
anti icing
ضد یخ
anti-histamines
ضد هیستامین
anti g suit
لباس ضد فشار ثقل
anti-freeze
پاد یخ
anti-freeze
آبگونهی ضد یخ
anti-clockwise
بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-freeze
ضد یخ
anti-histamines
آنتی هیستامین
anti freezer
ضد یخ
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti-hero
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine
ضد هیستامین
anti dumping
ضد دامپینگ
anti g suit
لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti federalist
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti freezer
ضد انجماد
anti-histamine
آنتی هیستامین
anti matter
ضد ماده
anti submarine
هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis
نقیض
anti thesis
وضع مقابل
anti thesis
انتی تز
anti thesis
برابر نهاد
anti air
ضد برتری هوایی دشمن
anti-moth
مواد ضد بید فرش
anti-theft
دزدگیر
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti socialist
ضد سوسیالیستی
anti-tank
ضد تانک
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-pollutant
پادآلودگی
anti particle
ضد ذره
anti semitic
ضد یهودی
anti sepsis
جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti skid
ضد لغزش
anti-pollutants
پادآلودگی
anti wear
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-Semitic
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti-Semite
ضد یهود
anti semite
مخالف اقوام سامی
anti capitalist
ضد سرمایه داری
anti semitism
مخالف با یهودیان
anti-Semites
ضد یهود
anti semite
ضد یهود
anti aircraft
پدافند هوایی
anti aircraft
ضد هوایی
anti air
ضد هواپیمایی
anti-aircraft
ضد هواپیما
anti tr switch
کلید ضد فرگیر
anti-Semite
مخالف اقوام سامی
anti social
ضد اجتماعی
anti detonation
ضد بدسوزی
anti-social
ضد اجتماعی
anti detonant
مایع ضد بدسوزی
anti-Semitism
مخالف با یهودیان
anti derivative
ضد مشتق
anti-Semitic
مخالف نژاد سامی
anti dumping
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti-Semites
مخالف اقوام سامی
anti cyclical
ضد دورهای
forward slip
جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
slip of the pen
سهو قلم
to give one the slip
از دست کسی گریختن
free from slip
خالی از لغزش
half slip
ژوپن
free from slip
بدون لغزش
to give one the slip
کسیراازخودوا کردن
slip of the tongue
<idiom>
اشتباه لپی
to make a slip
خطا کردن
slip one's mind
<idiom>
فراموش شده
slip of the tongue
<idiom>
حرفی رانسنجیده زدن
pink slip
<idiom>
برگه اخراج از شغل
give someone the slip
<idiom>
از کسی فرار کردن
To slip away . To dash out .
قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
To let something slip thru ones fingers .
چیزی را از کف دادن
paying-in slip
فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
slip-on pyjamas
بیژامهراحتی
half-slip
زیرداخلی
foundation slip
زیرپوشبندی
forward slip
پیش افتادگی
to make a slip
لغزش خوردن
half slip
زیر پیراهنی
slip stitch
بخیه نامریی
slip gelley
رانگا
slip formwork
قالب بندی لغزان
pillow slip
روبالش
slip form
قالب لغزنده
slip casting
روش ریخته گری لغزشی
slip band
نوار لغزش
pillow slip
جلدبالش .
slide slip
سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
turn and slip
زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
side slip
بچه حرامزاده
side slip
یک برشدن یا سر خوردن
riding slip
خفت احتیاطی
slip rope
مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
screw slip
خفت پیچی
slip gelley
رامکا
slip joint
اتصال ازاد
slip sheet
صفحه اضافی
slip sheet
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slip ring
اسلیپ رینگ
slip ring
حلقه سایشی
land slip
ریزش سنگ از کوه
snow slip
بهمن
slip regulator
تنظیم کننده لغزش
leg slip
محل توپگیر پشت میله دار
slip proof
مقام در برابر لغزش
slip plane
سطح لغزش
slip of the tongue
لغزش زبان
slip knot
گره زود گشا
towing slip
خفت یدک
sick slip
برگ اعزام به بیمارستان
slip-ons
لباس گشاد
slip rings
حلقههای لغزان
black slip
خفت پران
billet slip
کارت محلهای افراد
billet slip
لوحه اسکان افراد
Freudian slip
لغزش فرویدی
deposit slip
اعلامیه پرداخت سپرده
slip knot
گره خفت
slip carriage
واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
سربالایی اتصال
slip road
فرازبند
slip-ups
شکست خوردن
slip-ups
سرخوردن
slip-ups
اشتباه کردن
anti-ship missile
گلولهموشکضدناو
anti-radar missile
گلولهموشکضدرادار
anti-friction pad
لایهضداصطکاک
anti-aircraft missile
گلولهموشکضدهوایی
anti strokes line
خط انتی استوکسی
anti skid system
سیستم ضد لغزش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com