Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 104 (7 milliseconds)
English	Persian
application programmer	برنامه نویس کاربردی
Other Matches
programmer	برنامه نویس متخصص در نوشتن نرم افزار سیستم
programmer	تهیه کننده برنامه
programmer	برنامه نویس
programmer	طرح ریز
programmer	برنامه ریز
programmer	طراح برنامه
programmer	برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
programmer	شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmer	وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmer analyst	برنامه نویس / تحلیل گر
applications programmer	برنامه نویس کاربردی
chief programmer	سازمان برنامه نویسی
computer programmer	برنامه نویس کامپیوتر
systems programmer	برنامه نویس سیستم
programmer's switch	سوئیچ برنامه
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
prom programmer	PROPRO
temperature programmer	برنامه ریز دما
maintenance programmer	برنامه نویس پشتیبان
maintenance programmer	برنامه نویس نگهداشت
prom programmer	برنامه نویس برنامه ریز
maintenance programmer	برنامه نویس تعمیر ونگهداری
eprom programmer	EPROبرنامه ریز
system programmer	برنامه نویس سیستم
programmer board	برد برنامه ریز
chief programmer team	سرپرست یک تیم برنامه نویسی
application	پیشنهاد
application [for something]	درخواست نامه [برای چیزی]
on application	در زمان [حالت] درخواست
application	تقاضای کار
application	درخواست نامه پشت کار
application	معمولا به صورت نوشته
application	تقاضا برای چیز
application	عرضحال
application	اجرا
application	به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application	موارد استعمال
application	اعمال
application	کاربرد
application	کاربرد استفاده
application	استعمال
application	فرم تقاضا
application	کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application	درخواست
application	برنامه کاربردی استفاده
application expenses	هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
application credentials	مدارک درخواستنامه
transactional application	برنامه کاربردی ثبت و ضبط
application [applicability]	قابلیت اجرا
application documents	مدارک درخواستنامه
application papers	مدارک درخواستنامه
application [applicability]	قابلیت استفاده
application [applicability]	عملی بودن
application [applicability]	مقبولیت
vertical application	برنامه کاربردی عمودی
Application may be filed by ...	مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
to withdraw an application	صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to grant an application	درخواست نامه ای را پذیرفتن
application [applicability]	مفیدبودن
to file an application to somebody	از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
application [applicability]	سودمندی
written application	تقاضانامه
standby application	کاربرد جانشین
application for loan	تقاضای وام
application study	بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
application study	بررسی پذیرش اماد
application software	نرم افزار کاربردی
application software	programs application
application programs	برنامههای کاربردی
application program	برنامه کاربردی
application package	بسته کاربردی
application oriented	کاربرد گرا
application of a force	کاربرد نیرو
application of load	فرود بار کاربرد نیرو
application of load	کاربرد بار
application of fire	اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
application of a force	فرود نیرو
application heap	حافظه پایه
application heap	پشته کاربردی
application form	برگ درخواست
application years	عمر مفید یک دستگاه
field of application	میدان کاربرد
outward application	استعمال برونی یا خارجی
microcompouter application	کابردهای ریزکامپیوتر
credit application	تقاضای گشایش اعتبار
brush application	رنگزنی با قلم مو
application years	مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
application programming	برنامه نویسی کاربردی
nontransactional application	برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
FI'll in the job application form.	این برگ درخواست کاررا پرکنید
application of low to instances	تطبیق قانون با موارد
point of application of a force	نقطه فرود نیرو
systems application architecture	معماری کاربردی سیستم ها
application oriented language	زبان کاربردی
client based application	برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
to reject [refuse] an application	درخواست نامه ای را رد کردن
application program interface	میانجی یا رابط برنامه کاربردی
compressive load application	بار فشاری
server based application	برنامه کاربرد شبکه
to make an application [to apply]	درخواست کردن
mail application programming interface	که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface	مجموعه استانداردها
subsequent filing [application, documents]	ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com