Dictiornary-Farsi | approval to the majority | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 57 (5 milliseconds)

English	Persian
approval to the majority	با اکثریت موافقت کردن


Other Matches

overall majority	برندهیکرقابتسیاسی حائزاکثریتآرا
majority	بیشین
majority	بیشان
majority	ماژوریته
majority	اکثریت پیادهای شطرنج
majority	کبر
majority	کبر سن
majority	اکثریت
on approval	به شرط تائید
on approval	مشروط به رضایت خریدار
on approval	به شرط
on approval	خرید کالا به شرط
approval	تنفیذ
approval	تایید
approval	موافقت
approval	تجویز
approval	تصویب
approval	تصدیق
approval	اجازه
approval	متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval	توافق برای استفاده از چیزی
approval	توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval	نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
attaining one's majority	بالغ شدن
special majority	اکثریت خاص
relative majority	اکثریت نسبی
to attain on's majority	کبیر شدن
to attain on's majority	بالغ شدن
to attain on's majority	بحدرشد رسیدن
to join the majority	مردن
to join the majority	رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
simple majority	اکثریتنسبی
we had a narrow majority	بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
majority operation	عمل اکثریت
majority rule	شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
crippled majority	اکثریت پیادهای فلج
full majority	اکثریت تامه
absolute majority	اکثریت مطلق
majority rule	قانون اکثریت
majority gate	دریجه اکثریت
majority of the members	اکثریت اعضا
by a majority vote	به اکثریت اراء
To purchase on approval .	بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
administrative approval	موافقتنامه اداری
approval by acclamation	تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
approval of plan	تصویب نقشه
approval to the treaty	معاهدهای را تصویب کردن
subject to your approval	اگرشما تصویب نمایید
subject to your approval	موکول به تصویب شما
social approval	تایید اجتماعی
silent approval	سکوت علامت تائیدتوسط معصوم
silent approval	تقریر
goods on approval	تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
it depends on his approval	منوط به موافقت و تصویب اوست
meet of approval of	به تصویب ..... رسیدن
quality control approval	تایید کنترل کیفیت