English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
association in information systems professionals
association in information systems انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
Other Matches
information processing systems نظامهای خبرپردازی
association اجتماع
association تجمع
association همباش
association پیوند ارتباط
association هم خوانی
association شرکت
association انجمن
association معاشرت اتحاد
association پیوستگی
association تداعی
association تداعی معانی تجمع
association امیزش
association وابستگی وابسته سازی
bar association کانون وکلا
memorandum of association اساسنامه شرکت
clang association تداعی اوایی
association method روش تداعی
article of association اساسنامه شرکت
argument association وابسته سازی نشانوند
bar association کانون وکلا دادگستری
backward association تداعی وارونه
association psychology روانشناسی تداعی گرا
association pathway گذرگاه ارتباطی
association of ideas تداعی معانی
association of ideas تداعی اندیشه ها
association school مکتب تداعی
association nuclei هستههای ارتباطی
association neuron نورون ارتباطی
association test ازمون تداعی
association time زمان تداعی
articles of association اساسنامه
artieles of association شرکت ناور
residents' association انجمنشورایمحل
producers association انجمن تولید کنندگان
association football اتحادیه فوتبال
memorandum of association شرکتنامه تجاری
memorandom of association اساسنامه شرکت
association croquet مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
association croquet کروکه انگلیسی
trade association انجمن صنفی
trade association تشکیلات صنفی
association cortex قشر تداعی
forward association تداعی رو به جلو
free association تداعی ازاد
association areas مناطق ارتباطی
association by contiguity تداعی از راه مجاورت
association coefficient ضریب ارتباط
housing association انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
association for women in computing سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
association for computers and humanities یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
association for system management یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
association for women in computing متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
special libraries association انجمن کتابخانههای مخصوص
savings and loan association صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
word association test ازمون تداعی واژه ها
parent-teacher association انجمناولیاومربیان
frontal association area منطقه ارتباطی پیشانی
systems جهاز
systems هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems طرز اسلوب
systems دستگاه
systems سازگان
systems تشکیلات
systems سیستم
systems همست
systems همستاد روش
systems طریقه
systems سلسله رشته
systems ترتیب
systems نظم منظومه
systems نظام
systems روش اصول
systems نظام سیستم
systems قاعده رویه
systems سازمان
systems مجموعه سازمان
systems منظومه
systems اسلوب
systems اصول وجود
systems نظم ترتیب
systems طرز روش
systems رشته دستگاه
systems سلسله
systems مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
national computer graphics association انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
european free trade association A .T.F.E
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
e f t a (european free trade association سویس نروژ
e f t a (european free trade association سوئد
e f t a (european free trade association پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
data processing management association انجمن مدیریت پردازش داده
e f t a (european free trade association اتریش
systems analyzer تحلیل گر سیستم
systems disk دیسک سیستم ها
systems engineer مهندس سیستم
pos systems فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
systems flowchart روندنمای سیستم
systems house خانه سیستم ها
systems library کتابخانه سیستم ها
systems manual کتاب راهنمای سیستم
systems progarmmer برنامه نویس سیستم ها
embedded systems سیستمهای تعبیه شده
systems program برنامه سیستم
systems programer برنامه نویس سیستم
nervous systems دستگاه پی
systems programmer برنامه نویس سیستم
systems console میزفرمان سیستم ها
systems programming برنامه نویسی سیستم
framing systems سیستمهای قابدار
Monetary systems. سیستم های پولی ( مالی )
systems console پیشانه سیستم ها
systems software نرم افزار سیستم
systems analysis شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
operating systems سیستم عامل
systems analysis نظام شناسی
systems analysis تحلیل سیستم
systems analyst تحلیل گر سیستم
nervous systems دستگاه عصبی
systems analysis سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analyst تحلیلگر سیستم
systems analysis تحلیل سیستم ها
bifurcated systems سیستمهای دو چنگاله
systems analysis برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
nervous systems سلسله عصب
systems approach رویکرد نظام نگر
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
certified systems professionals CSP
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
public address systems دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
information اطلاع
information اطلاعات
information معلومات
information [on] about somebody] [something] آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] خبر [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] داده ها [در باره کسی یا چیزی]
information معلومات اگاهگان
information سوابق
information پرسشگاه
asking for information استعلام
information مفروضات اطلاعات
information اخبار
information [on] about somebody] [something] معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information استخبار خبر رسانی
information اگاهی
information خبر
information اتهام
information تهمت
for your information برای اگاهی شما
information اطلاع دادن
information اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
information داده ها
information معلومات معیطات
information داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
information نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
further information آگاهی بیشتر
Where can I get information? از کجا می توانم بپرسم؟
a few scraps of information یک خرده اطلاعات [ناکافی]
[pieces of] information اطلاعات
Please send me information on ... خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
to gather information [about; on] جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
leakage of information نشت اطلاعات
to fish for information <idiom> یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
to pump somebody for information <idiom> یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
false information اطلاعات نادرست
hidden information اطلاعات پنهان کرده
false information خبر نادرست
to dig for information جویای خبرشدن
information desk میز اطلاعات
troop information برنامه اگاه سازی
spatial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
wrong information اطلاعات نادرست
information console کنسولاطلاعاتی
information counter جایگاهاطلاعات
Ministry of Information . وزارت اطلاعات
oral information اطلاعات گفتاری [شفاهی]
to dig for information خبرجویی کردن
spacial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
Where is the information desk? میز اطلاعات کجاست؟
troop information مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
information sheet برگه اطلاعات
information on demand اطلاعات با تقاضا
pieces of information چندها تکه اطلاعات
a piece of information یک تکه اطلاع
information office دفتر اطلاعات
teachnical information اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
information center مرکز اطلاعات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com