Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
English
Persian
asynchronous reactance
راکتانس ناهمزمان
Other Matches
reactance
مقاومت القایی یاخازنی
reactance
واکنش برق
reactance
واکنش
reactance
مقاومت واکنشی
reactance
راکتانس
reactance
مقاومت فاهری خازنها
reactance
مقاومت کور
electrode reactance
راکتانس الکترد
capacitive reactance
راکتانس خازنی
cyclic reactance
راکتانس حلقهای
condensive reactance
راکتانس خازن
capacitive reactance
مقاومت خازنی
capacitive reactance
راکتانس فرفیتی
inductive reactance
راکتانس القایی
inductive reactance
راکتانس سلفی
inductive reactance
مقاومت القائی
inductive reactance
اندوکتانس مقاومت کور القائی
input reactance
راکتانس اولیه
line reactance
راکتانس خط
magnetic reactance
مقاومت کور القایی
net reactance
راکتانس خالص
reactance factor
ضریب راکتانس
reactance tube
لامپ راکتانس
synchronous reactance
راکتانس همزمان
input reactance
مقاومت کور اولیه
asynchronous
ناهمگام
asynchronous
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asynchronous
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
asynchronous
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
asynchronous
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
asynchronous
1-روش ارسال سریع داده
asynchronous
در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
asynchronous
2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
asynchronous
مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
asynchronous
کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
asynchronous
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
asynchronous
اسنکرون
asynchronous
ناهماهنگ
asynchronous
مختلف الزمان
asynchronous
غیرمعاصر
asynchronous
غیرهمزمان
asynchronous
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
asynchronous
اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
asynchronous
ناهمزمان
asynchronous motor
موتور ناهمزمان
asynchronous device
دستگاه غیرهمزمان
asynchronous impedance
ناگذرایی ناهمزمان
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
asynchronous control
کنترل ناهمگام
asynchronous commuinication
ارتباط ناهمزمان
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous transmission
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission
انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission
مخابره ناهمگام
asynchronous transmission
مخابره غیرهمزمان
asynchronous computer
کامپیوتر ناهنگام
asynchronous alternator
ژنراتور اسنکرون
asynchronous admittance
گذرایی ناهمزمان
asynchronous computer
کامپیوتر غیرهمزمان
three phase asynchronous motor
موتور اسنکرون سه فازه
asynchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی ناهمگام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com