English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
authorized program برنامه مجاز
Other Matches
authorized اجازه داده شده
authorized شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم
authorized ماذون
authorized مجاز
authorized در اختیار قرار داده شده مجاز به اجازه استفاده داده شده
authorized <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> تصدیق شده
authorized <adj.> <past-p.> تصویب شده
authorized <adj.> <past-p.> تایید شده
authorized <adj.> <past-p.> قبول شده
authorized <adj.> <past-p.> پذیرفته شده
authorized <adj.> <past-p.> اجازه داده شده
authorized manpower نیروی انسانی مجاز
authorized allowance سهمیه مجاز
fully authorized تام الاختیار
authorized allowance مزایا مزایای قانونی
authorized allowance حق
authorized bank بانک مجاز
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
authorized manpower استعدادپرسنلی مجاز
authorized strength استعداد مجاز
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
authorized stockage list لیست ذخیره انبار مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list لیست قطعات مجاز
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
authorized allowance supplies سهمیه مجاز اماد
authorized stockage list صورت شارژ انبار
program id شناسنامه برنامه
program دستور کار
program نقشه
program روش کار پروگرام
program برنامه تهیه کردن
program برنامه دارکردن
program برنامه
program برنامه نوشتن
program دستور
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program برنامه دستور
program مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program برنامه دادن برنامه ریختن
program مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program برنامه ریزی کردن
program package بسته برنامه
program stop توقف برنامه
program of targets برنامه اماجها
program of targets برنامه هدفها
program overlay جایگذاشت برنامه
program of instruction برنامه تدریس
program of instruction برنامه اموزش
program music موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program module واحد برنامه
program manager بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager مدیر برنامه ها
program priority اولویت برنامه
program product محصول برنامه
program product فراورده برنامه
program stack پشته برنامه
program specification مشخصه برنامه
program specification خصیصه برنامه
program segment قطعه برنامه
program section بخش تهیه برنامه ها
program step گام برنامه
program section بخش برنامه ها
program schema الگوی برنامه
program run رانش برنامه
program relocation جابجایی برنامه
program proving اثبات برنامه
program maintenance نگهداری برنامه
program maintenance نگهداشت برنامه
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program flow روند برنامه
program flow گردش برنامه
program file فایل برنامه
program execution اجرای برنامه
program documentation مستند سازی برنامه
program debugging اشکال زدایی برنامه
program counter شمارشگربرنامه
program counter شمارنده برنامه
program cost مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program cost هزینه برنامه
program correctness تصحیح برنامه
program flowchart روند نمای برنامه
program flowchart نمودارگردش کار برنامه
program flowchart نمودارگردشی برنامه
program listing لیست برنامه
program listing سیاهه برنامه
program library کتابخانه برنامه
program library کتابخانه برنامه ها
program language زبان برنامه نویسی
program interrupt قطع برنامه
program interrupt وقفه برنامه
program generator برنامه ساز
program generator تولیدکننده برنامه
program generator مولد برنامه
program generator برنامه زا
program verification عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
utilitu program برنامه کمکی
tutorial program برنامه خوداموز
troop program برنامه تامین عدههای نظامی
troop program برنامه تشکیل یکانها
transient program برنامه گذرا
training program برنامه اموزش
test program برنامه ازماینده
target program برنامه هدف
target program برنامه مقصود
systems program برنامه سیستم
system program برنامه سیستم
utility program برنامه سودمند
program line فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
auxiliary program برنامه کمک [رایانه شناسی ]
program selector انتخابگربرنامه
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
weight program تمرین وزنه برداری
vhsic program Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program برنامه استفاده کننده
user program برنامه کاربر
utility program برنامه کاربردی
utility program برنامه مفید
support program برنامه پشتیبانی
supervisory program برنامه نافر
stored program برنامه ذخیره شده
resident program برنامه مقیم
report program برنامه گزارش
relocatable program برنامه جابجاپذیر
reentrant program برنامه بازگذشتی
reentrable program برنامه قابل بازگذشت
proprietary program برنامه اختصاصی
program text متن برنامه
program testing تست برنامه
program testing ازمایش برنامه
program switch گزینه برنامه
program structure ساخت برنامه
reusable program برنامه قابل استفاده مجدد
stored program برنامه انباشته
stored program بابرنامه انباشته
star program بدون خطا اجرا شود
star program برنامه کامل
spreadsheet program برنامه صفحه گسترده
source program برنامه مبداء
source program برنامه منبع
service program برنامه خدماتی
security program برنامه حفافتی
scatter program نمودار پراکنده
program storage انباره برنامه
program control کنترل برنامه
library program برنامه کتابخانهای
inference program برنامه استنباط
proofing program برنامه محک
graphics program برنامه گرافیکی
generator program برنامه مولد
calendar program ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
calendar program ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
called program برنامه فرا خوانده
foreground program برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
foreground program برنامه پیش صحنی
information program برنامه اگاه سازی
information program اگاه سازی برنامه اطلاعات
program language زبان برنامه
background program برنامه زمینهای
background program برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
interactive program برنامه محاورهای
integrated program برنامه مرتبط
integrated program برنامه مجتمع
instructional program برنامه اموزشی
diagnostic program برنامه عیب شناسی
background program برنامه پس زمینهای
benchmark program برنامه محک
calling program برنامه فرا خواننده
calling program برنامه فراخوانی
draw program برنامه ترسیم
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
communications program برنامه ارتباطات
diagnostic program برنامه تشخیصی
compiler program برنامه همگردانی
comprehensive program برنامه اجرائی جامع
computer program برنامه کامپیوتری
deflationary program برنامه ضد تورمی
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
computer program برنامه کامپیوتر
drawing program نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
even driven program برنامه رویدادی
executive program برنامه اجرایی
food program رژیم تغذیه
food program برنامه غذایی
calling program برنامه فراخواننده
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
exercise program برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
active program برنامه فعال
checking program برنامه مقابله کننده
child program تابع یا برنامهای که توسط برنامههای دیگر فراخوانده می شوند و در حین اجرای برنامه دوم فعال می مانند
executive program برنامه مجری
control program برنامه کنترل
program coding کدگذاری برنامه
processing program برنامه پردازشی
problem program برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
problem program برنامه مسئلهای
privieged program برنامه ممتاز
portable program برنامه قابل حمل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com