English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
base plate صفحه پای ستون
base plate صفحه زیر ستون
Other Matches
L-plate تحتتعلیم
plate لوحه
plate ورقه تنکه
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate روپوش دادن
plate زره پوش کردن
plate ورقه اهن
plate پلیت
plate نعل اسب
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
a plate یک بشقاب
plate تسمه
plate کلیشه
plate شیشه
plate اب دادن
plate زره
plate ورقه
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate :بشقاب
plate صفحه فلزی ورقه
plate صفحه
plate قاب
plate پلاک
plate لوح
plate لوحه روکش
plate صفحه اند
plate اندودن
plate متورق کردن
plate روکش کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate بقدر یک بشقاب
buckled plate صفحه دولا شده
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate puller انبر صفحه باتری
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate rectifier یکسوساز صفحه
plate rectifier یکسوسازاندی
plate rheostat رئوستای صفحهای
buckled plate صفحه تاشده
plate roll غستگاه نورد صفحه
plate shears قیچی ورق بر
plate spring فنر بشقابکی
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate press پرس صفحه باتری
breast plate زره سینه
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
plate point نقطه پلیت
breast plate سینه بند اسب
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
battery plate صفحه باتری
bottom plate صفحه مبنا
plate strap تسمه صفحه
silver plate بانقره اندودن
sole plate بالشتک
sole plate کف پنجره
spring plate صفحه فنری
stencil plate الگوی نقشه برداری
surface plate تراز
surface plate تراز فلزی یا اهنی
tally plate برچسب ازمایش
tally plate برچسب تست
theoretical plate بشقابک نظری
tie plate بالشتک ریل
tin plate حلبی
silver plate فرف نقره
silver plate اب نقره
kicking plate ورق پاخور
plate valve سوپاپ بشقابکی
positive plate صفحه مثبت
rating plate صفحه مشخصات
rating plate پلاک مشخصات
rating plate پلاک قدرت
foot plate صفحه پایه
screw plate مفتول کش
screw plate حدیده
screw=plate حدیده
shielded plate صفحه محافظ
silver plate نقره اندود
union plate صفحه چند چشمی
butt plate صفحه کف قنداق
gusset plate صفحه اتصال
fascia plate تابلوی مقابل دریک وسیله
face plate صفحه گیره
end plate صفحه انتهایی
drip plate صفحه چکانش
drip plate صفحه قطران
draw plate اهن کشش
draw plate صفحه حدیده کن
door plate پلاک در
dog plate صفحه نوک گیر
licence plate پلاک اتومبیل
mica plate ورق میکا
shamrock plate plate union eyed three
fashion plate شکل یا عکس ژونال مد
fashion plate ادم شیک پوش
faure plate صفحه باتری خمیری
ground plate صفحه زمین
grid plate صفحه شبکه
heavy plate ورق فلزی سنگین
image plate الکترود تصویر
fish plate وصله
fish plate لبه گیر
gusset plate ورق نبشی
fish plate پشت بند
finger plate قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
intermediate plate صفحه میانی
iron plate ورق اهنی
pasted plate صفحه باتری خمیری
negative plate صفحه منفی
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
chrome plate روکش کردن با کروم
plate mark نشان عیار
plate mark انگ
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plate mill دستگاه فرز غلطکی
gusset plate صفحه سه گوش
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate condenser خازن صفحهای
plate clutch کلاج دیسکی
crowd the plate نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
cover plate پشت بندصفحه بست
cover plate صفحه سرپوش
pattern plate صفحه مدل
copper plate ابکاری مس
copper plate صفحه مس
plate basket سبد قاشق و چنگال
plate of a capacitor جوشن خازن
condenser plate جوشن خازن
plate capacitor خازن صفحهای
plate circuit مدار صفحه اند
plate clutch کلاج صفحهای
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
pressure plate صفحهنگهدار
plate voltage ولتاژ اندی
plate supply تغذیه صفحه
plate saturation اشباع اند
angle plate صفحه زاویه دار
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
anchorage plate صفحه مهاری
home plate صفحهبازی
anchor plate سپر
slide plate صفحهلغزان
specification plate صفحهاختصاصی
strike plate صفحهتوپی
active plate صفحه موثر
top plate صفحهبالایی
escutcheon plate صفحهروقفلی
warming plate صفحهگرم کننده
double plate صفحهیدوبله
arched plate صفحه قوس دار
armor plate زره
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
reel plate صفحهقرقرهای
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
salad plate بشقابسالادخوری
baffle plate موج گیر
baffle plate سپر
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
back plate صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
side plate پیشدستی
sill plate صفحهپایه
armor plate ورق زرهی
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
dinner plate بشقابپلوخوری
warning plate صفحههشدار
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
wobble plate صفحه جنبان
plate glass شیشه لوحی
number plate پلاک علائم مشخصه
number plate پلاک شماره
paper plate بشقاب کاغذی
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
plate current جریان صفحه اند
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
accumulator plate صفحه اکومولاتور
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com