English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
Other Matches
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
basic of issue مبنای توزیع
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
issue نوع
issue عمل
issue کردار اولاد
issue نتیجه بحث
over issue اضافه براعتبار رواج دادن
over issue زیاد انتشاردادن
of no issue بیهوده
issue نژاد
issue رواج دادن
issue بر امد
issue پی امد
issue نشریه فرستادن
issue بیرون امدن
issue خارج شدن
issue صادر شدن
issue ناشی شدن
issue انتشار دادن
of no issue بی نتیجه
issue موضوع شماره
at issue موضوع بحث
issue افتتاح کردن
issue ممر
issue موضوع دعوی
issue انتشار
issue انتشار دادن صدور
issue صدور مطلب
issue مسئله
issue صادرکردن
issue توزیع
issue توزیع کردن
issue مسئله قضیه تحویل جنس
issue صادر کردن
issue موضوع
issue [outcome] بر آمد
issue [outcome] نتیجه [بحثی ]
issue a warning اخطار صادر کردن
issue [outcome] پایان
bank of issue بانک ناشر اسکناس
the German issue مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
side issue مسئله فرعی
side issue موضوع فرعی
general issue تدارکات عمومی ارتش
It is not advisable for you to take up issue with me (take me on). صلاحت نیست با من طرف بشوی
issue note برگه صدور
gratuitous issue اماد پیشکشی
general issue ملزومات ارتش
unit of issue واحد توزیع
fiduciary issue اسکناسهای اعتباری
To settle the issue one way or the other. تکلیف کاری راروشن ( یکسره ) کردن
I wI'll not comment on this issue. درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
unit of issue مبنای توزیع
bond issue صدور اوراق قرضه
loose issue تدارکات روباز
This question is not at issue. بحث روی این موضوع نیست.
to put to the issue در معرض داوری گذاشتن
to put to the issue بطور متنازع فیه مطرح کردن
to issue instructions دستور صادر کردن
issue priority ترتیب تقدم توزیع
gratuitous issue لباس پیشکش
loose issue تدارکات خارج شده از بسته بندی
issue priority تقدم توزیع اماد
issue price قیمت اعلام شده
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
to die without issue بدون اولاد مردن
issue pea داغ نخود
issue of law نکتع موضوع بحث که درتطبیق قانون پیدا میشود
issue of fact نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
issue commissary مسئول توزیع
issue commissary کارپردازی یادفتر توزیع
May be I can interest you in this issue . شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
issue a credit افتتاح اعتبار
issue a guarantee صدور ضمانتنامه
To lock horns with someone. To take issue with someone. با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
free issue system سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
free issue materials موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
he rode me off on a side issue نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
join issue with a person با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
to issue marching order دستور پیشروی دادن [ارتش]
starting with the issue of July 1 هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
to carry something to a successful issue چیزی را با موفقیت به پایان رساندن
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
issue [of something] [ID card or check] صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
Dont sidetrack the issue. خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
I feel relieved because of that issue! خیال من را از این بابت راحت کردی!
To stick to the main topic ( issue ). از موضوع اصلی خارج نشدن
To deliberately fudge the issue . To gloss it over . موضوعی را ماست مالی کردن
To bring a matter to successful issue . کاری را به نتیجه رساندن
Lets pass on (proceed) to the main issue. برویم سر مطلب اصلی
list تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
two way list لیست دو طرفه
list سیاهه جدول
list در فهرست واردکردن
list سیاهه
list چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
list فهرست کردن
list مجموعه موضوعات مرتب شده داده
list لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
list نمایش برنامه خط به خط به ترتیب درست
list سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
list میل
list فهرست
list تمایل کجی
list فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
list لیست گرفتن
list سجاف
list کنار
list سیاهه برداشتن
list صورت
list شیار نرده
list میدان نبرد
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
list درلیست ثبت کردن
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
list شیار کردن اماده کردن
list یک پهلو شدن
list کج شدن قایق به یک سمت
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
list در فهرست نوشتن
list صورت کردن
list کج شدن
list نوار
list لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
list خوش امدن دوست داشتن
list کج کردن
list لیست
list حاشیه
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic مین دستیابی
basic اساسی
basic پایهای
basic حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic بنیادی
basic روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic بیسیک
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic به یک وسیله راه دور
basic کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic مقدماتی اساسی
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic ابتدایی
basic اولیه
basic course دوره مقدماتی
basic اساسی مقدماتی
basic تهی بنیانی
basic قلیایی
basic بازی
basic اصلی
basic بنیانی
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
list slippers کفش پارچهای
list price فهرست قیمتها
list slippers کفش کتانی
list slippers کفش ماهوتی
list structure ساختار لیست
money list لیست پرداخت حقوق
list processing لیست پردازی
moderated list لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
money list لیست حقوق
loading list لیست بارگیری خودرو
list price قیمت فهرست شده
key list فهرست کلید رمز
key list لیست کلیدهای رمز
light list چراغ نامه
linked list لیست پیوندی
linear list لیست خطی
LIST chunk که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
list processing پردازش لیست
list lessly بیحالانه
list lessly از روی بی علاقگی
list of books فهرست یا صورت کتابها
list of lights کتاب چراغها
list of promotiona صورت ترفیعات
list of targets لیست اماجها
list of targets لیست هدفها
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
list price قیمت فاکتور
polling list سیاهه رای گیری
May I have the drink list, please? ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
the free list صورت کالای بی گمرک
target list لیست اماجها
target list لیست هدفها
symmetric list لیست متقارن
subscripted list لیست زیرنویس دار
stop list اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
stop list صورت متخلفین
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com