Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (8 milliseconds)
English
Persian
bench warrant
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
warrant
تضمین حکم
warrant
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
ضمانت
warrant
ضمانت کردن مجوز
warrant
گواهی
i warrant
قول میدهم
warrant
اختیار
warrant
حواله
i'll warrant
اطمینان میدهم
i'll warrant
بدون شک
warrant
اجازه قانونی
warrant
گواهی حکم
warrant
تضمین کردن
warrant
گواهی کردن
warrant
سند عندالمطالبه
warrant
مجوز
warrant of attorney
وکالت نامه
warrant of attorney
وکالت نامه
divided warrant
حواله پرداخت سود سهام
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
dock warrant
رسید لنگرگاه
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock warrant
رسید انبار بارانداز
rigging warrant
فهرست وسایل
searcher warrant
اجازه بازرسی
warrant of attorney
اختیار نامه
extradition warrant
درخواستبرایدستگیریفردمتهمازکشوریدیگر
withdrawal warrant
مجوز برداشت
warrant to bearer
به حواله کرد حامل
warrant as arrest
حکم توقیف
warrant as arrest
حکم بازداشت
warehouse warrant
قبض انبار
treasury warrant
گواهی خزانه
share warrant
گواهینامه سهام
searcher warrant
اجازه تفتیش
warrant of attorney
اجازه نامه
search warrant
اجازه تفتیش
warrant officer
ناوبانیار ستوانیار
search warrant
حکم تفتیش
search warrant
حکم بازرسی و ورود
warrant officer
افسریار
death warrant
حکم اعدام
warrant officers
افسر یار
arrest warrant
قرار توقیف
warrant officers
ناوبانیار ستوانیار
warrant officers
افسریار
search warrant
حکم تفتیش منزل
warrant officer
افسر یار
chief warrant officer
استوار یکم
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
bench
تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench
نیمکت گذاشتن
bench
بر کرسی نشستن
bench
میز کار دستگاه
bench
میز قالب گیری
bench
میز کار
bench
کرسی قضاوت جای ویژه
bench
نیمکت
bench
سکوی کوهستانی
bench
سکو
bench
مسند قضاوت
bench
نیمکت ذخیره ها
bench
هیات قضات محکمه
bench
روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
bench
میز
bench
میز ابزار
backless bench
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
penalty bench
منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
ride the bench
بازیگر ذخیره
team bench
نیمکتبازیکنان
circular bench
نیمکت گرد
[دایره ای]
park bench
نیمکت پارک
garden bench
نیمکت باغ
to sit on the bench
روی نیمکت نشستن
bench wall
دیوار تکیه گاه
front bench
اعضایپارلمانیکهدردولتهممسئولیتدارند
players' bench
نیمکتبازیکنان
officials' bench
نیمکتمربیان
bench seat
صندلیاتومبیل
bench height
ارتفاعگسل
widow bench
میراث زوجه
incline bench
تخته وزنه برداری
bench stone
سنگ سمباده رومیزی
bench jockey
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench warmer
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench press
پرس میزی
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
bench micrometer
میکرومتر رومیزی
bench mark
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
bench mark
نشانه
bench mark
نشان
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark
شاخص مبداء
bench mark
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark
رپر
bench mark
نشانه مبنا
assembly bench
میز مونتاژ
cross bench
نیمکت بیطرفان در مجلس
drawing bench
میز رسم
draw bench
میز رسم
bench mark
انگپایه
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
clear the bench
استفاده از ذخیره ها
circular saw bench
اره کمانهای میزی
carpenters bench
میز درودگری
carpenter's bench
میزکار
carpenter's bench
خرپشت
carpenter's bench
دستگاه نجاری
bench by a back injury
خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
double-back bench
نیمکت جفتی
[پشت به پشت یا یک ردیفه]
bench drilling machine
میز دستگاه درل
bench tapping machine
ماشین مته رومیزی
dial bench gage
میز اندازه گیری
cold drawing bench
میز سردکشی
tidal bench mark
شاخص جزر و مد
tidal bench mark
انگپایه کشندی
bench type radial
میز نوع شعاعی
bench scale process
فرایند کارگاهی
carver's bench screw
پیچمخصوصنیمکت
bench milling machine
ماشین فرز رومیزی
queens bench division
دادگاه ملکه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com