English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
blast wave موج انفجار
Other Matches
blast صدای ترکیدن ترکاندن
blast صدای انفجار
blast انفجار
blast صدای شیپور بادزدگی
blast جریان هوایا بخار
out of blast <adj.> خراب [ازکارافتاده]
blast دم
blast باد
blast سوز
blast وزش
blast-off پرواز
blast off شروع بپرواز کردن
blast سوزاندن
blast ترکش
blast it مرده شورش را ببرد
blast هوای دم کوره بلند دم
to blast something با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
blast آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blast ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blast دمیدن
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast برخاستن از سکوی پرتاب
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast ضربه انفجار
blast off پرواز
blast-off شروع بپرواز کردن
out of blast <adj.> ازکارافتاده
To blast the opposition . مخالفین راکوبیدن
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
sand blast شن باران کردن
blast furnaceman مسئول یا متصدی کوره بلند
short blast بوق کوتاه
at full blast <adv.> در حداکثر قدرت یا شدت
short blast سوت کوتاه
shot blast ساچمه پاشیدن
fire blast یرقان سوزنده گیاهی
blast through alphanumerics حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
blast roasting تشویه با هوای دم
blast pressure فشار کوره بلند
blast grit ماسه هوا داده شده
blast line مسیر موج ضربتی
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
blast main لوله دم
blast effect اثر موج انفجار
blast effect اثر انفجار
blast box اطاقک هوا
blast pipe لوله دم
blast nozzle افشانک دم
prolong blast سوت بلند
short blast اژیر کوتاه ناو
air blast هوای دم
blast nozzle شیپوره دم
full blast <adv.> در حداکثر قدرت یا شدت
blast furnace کوره بلند
blast furnace کوره ذوب اهن
blast furnaces کوره مرتفع
blast furnaces کوره بلند
blast furnaces کوره ذوب اهن
blast furnaces کوره قالبگیری اهن
blast furnace کوره قالبگیری اهن
hot blast هوای دم داغ
blast furnace کوره مرتفع
gas blast switch کلید جریان گاز
blast injection engine موتور تزریق دم
blast hole drill مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
hot air blast دم گرم
lead blast furnace کوره بلند سربی
jet blast deflector توری محافظ
air blast transformer مبدل بادی
hot blast main هدایت هوای دم داغ
hot blast cupola کوپل هوای گرم
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
pre mature blast انفخار زودرس
commutator air blast بادبزن جابجاگر
blast furnace slag روباره تفاله کوره بلند
blast furnace slag تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
sand blast unit واحد ماسه پاشی
Blast (damn) this life. تف ولعنت کردن
blast furnace coke کک کوره بلند
blast furnace burden بار کوره بلند
blast furnace gas گاز کوره بلند
blast furnace plant تاسیسات کوره بلند
blast furnace gun وسیله تزریق کوره بلند
foamed blast furnace slag سرباره کوره بلند
blast furnace gas main لوله اصلی گاز کوره بلند
cold blast pig iron اهن خام دمیده سرد شده
wave off فرود همراه با سایش
wave off به زمین ساییده شدن هواپیما
wave موج رادیویی
wave موج زدن
the wave دریا
to wave away باشاره دست بیرون کردن
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
To wave at someone. به کسی دست تکان دادن
wave موجی بودن موج زدن
wave فر موی سر دست تکان دادن
wave هیجان
wave موج
wave خیزاب
new wave نیوویو
wave train قطار موج
square wave موج مربع
to wave farewell باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
travelling wave موج سیار
transient wave موج سیار
wander wave موج سیار
ultrashort wave موج خیلی کوتاه
wander wave امواج سیار
transversal wave موج عرضی
transverse wave موج عرضی
transient wave امواج سیار
the wave heaves خیزاب بلندمیشودومیافتد
stationary wave موج ساکن
sky wave موج فضایی
sinusoidal wave موج سینوسی
sine wave موج سینوسی
shell wave صدای زوزه گلوله
shear wave موج برشی
sawtooth wave موج دنده ارهای
sawtooth wave جریان دندان ارهای
sky wave امواج اسمانی
square wave موج چهار گوش
square wave موج مربعی
stationary wave موج ایستاده
standing wave موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing wave موج ساکن
standing wave موج ایستاده
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
sky wave موج یونکرهای
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
traveling wave موج رونده
wave trap موج ربا
wave radiation تابش موج
wave propagation حرکت موج
wave propagation انتشار موج
wave pressure فشار حاصل از موج
wave period زمان تناوب امواج دریا
wave parameter پارامتر موج
wave of excitation موج تهییج
wave number عدد موج
wave motion انتشار موج
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave vector بردار موج
wave winding سیم پیچ موجدار
to wave one's handkerchief دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
wave wall دیوارموج
wave height ارتفاعموج
wave clip گیرهفر
wave base سطحموج
translation wave موجبرگردان
seismic wave ارتعاشاتزمینلرزه
wind wave موج باد
wind wave خیز اب ناشی از باد
wind wave موج ناشی از باد
wave motion حرکت موج
wave motion حرکت موجی
wave form شکل موج
wave equation معادله موج
wave drag پسای موج
wave velocity سرعت موج
wave speed سرعت موج
wave celerity سرعت موج
wave bands باندهای موج
wave band باند موج
wave band دسته امواج رادیو
wave amplitude دامنه موج
WAVE file روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
wave form شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave frequency بسامد موج
wave front جبهه امواج رادیویی
wave mecanics مکانیک موجی
wave length طول موج
wave kick حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave guide موجبر
wave guide هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave function تابع موجی
wave front جبهه موج
velocity of a wave سرعت پخش موج
gun wave موج ضربت دهانه لوله
cosine wave موج کسینوسی
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave موج پایدار
compression wave موج فشاری
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier wave موج حامل
undamped wave موج پایدار
burst wave موج انفجار
burst wave موج ترکش
bow wave موج سینه
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
damped wave موج میرنده
de broglie wave موج دوبروی
gun wave موج دهانه لوله توپ
ground wave موج زمینی
full wave تمام موج
figer wave فرانگشتی
electron wave موج الکترونی
electromagnetic wave موج الکترومغناطیسی
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
electric wave موج الکتریکی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com