Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 58 (5 milliseconds)
English	Persian
blocked cuurency	پول مسدود
blocked cuurency	پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
Other Matches
blocked <adj.> <past-p.>	بندآورده شده
blocked	توقف رویدادن چیزی
blocked	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocked	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocked	قالب ریختن
blocked	بلوک ساختن
blocked	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked	دفاع در مقابل ابشار
blocked	سدکردن غیرمجاز حریف
blocked	دفاع
blocked	سد کردن خطا
blocked	بلاک
blocked <adj.> <past-p.>	سد شده
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده
blocked <adj.> <past-p.>	بلوکه شده
blocked <adj.> <past-p.>	مانع شده
blocked <adj.> <past-p.>	مسدود شده
blocked	[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
blocked <adj.> <past-p.>	غیر فعال شده
blocked	مسدودکردن
blocked	بلوک سیمانی
blocked	قرقره طناب خور
blocked	یک دستگاه ساختمان
blocked	توده قلنبه
blocked	بنداوردن
blocked	قالب کردن
blocked	مانع شدن از بازداشتن
blocked	انسداد
blocked	سد
blocked	بستن مسدود کردن
blocked	جعبه قرقره
blocked	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked	بلوک
blocked	قطعه
blocked	کنده مانع ورادع
blocked	وقفه
blocked	توده
blocked	قطعه زمین
blocked	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked	مانع شدن
blocked	سد کردن
blocked	سد قالب
blocked	پارازیت
blocked	کنده
blocked	قرقره
blocked	مانع
blocked	منطقه
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	مسدود شده
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	غیر قابل عبور
blocked [with objects] <adj.> <past-p.>	صعب العبور
The road is blocked.	راه بسته است
blocked opening	درگاه بسته
blocked opening	در مسدود
blocked currency	blocked
The road was blocked.	راه بسته بود
The rain gutter is blocked up with leaves.	برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com