Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 22 (3 milliseconds)
English	Persian
borrowed plumes	پیرایه عاریه
Other Matches
plumes	پر
plumes	دود
plumes	ارایش دادن
plumes	باپر اراستن
plumes	پر کلاه زنان تل
plumes	پر ارایشی
borrowed	عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed	قرض گرفتن
borrowed	عاریه گرفتن
borrowed	ضربه زدن روی چمن نرم به سمت چپ یا راست یا مستقیم
borrowed	مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
borrowed	قرض کردن
borrowed	رقم قرضی قرض گرفتن
borrowed	وام گرفتن اقتباس کردن
borrowed	وام گرفتن
materials that cannot be borrowed	اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
borrowed money	پول قرض گرفته شده
borrowed light	نورگیر فرعی
borrowed capital	سرمایه استقراض شده
Borrowed garments never fit well . <proverb>	لباس عاریه هرگز به خوبى اندازه نمى شود.
To live on borrowed money . To play for time .	این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com