Dictiornary-Farsi | brown major | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 136 (7 milliseconds)

English	Persian
brown major	براون بزرگتر
brown major	براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است


Other Matches

brown	برشته کردن
brown	سرخ کردن
brown	خرمایی
Brown	قهوه ای
brown out	کاهش جریان برق
brown	قهوهای کردن
brown minor	براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
brown finish	صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
nut brown	رنگ قهوهای فندقی
brown-noser	آدم چاپلوس
brown-noser	متملق
brown study	عالم رویا و هپروت
dark brown	رنگ قهوه ای تیره
brown rust	سیاهک
brown sugar	شکر خام
nut brown	رنگ شاه بلوطی
brown ball	توپقهوهای
little brown jug	مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
furnace brown	قهوهای کوره
brown-noser	کاسه لیس
brown sugar	شکر سرخ
brown ware	سفالینه
brown iron ore	لیمونیت
brown sequard syndrome	نشانگاه براون- سکار
To color a room brown.	اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
brown iron ore	سنگ اهن قهوهای
brown air city	شهر با مه دود اسیدی
spearman brown prophecy formula	فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
brown & sharpe wire gauge	اندازه براون- شارپ سیم
This tie tones in with a brown jacket(coat).	این کروات با کت قهوه ای جور می آید
major	مهم
major <adj.>	عمده
t. major	سرشیپورچی
major <adj.>	اصلی
major	عمده
major	سرگرد ارتش
major	رشته اصلی
major	اصلی
major	مهاد متخصص شدن
major	بالغ
major	سرگرد
major	طویل ارشد
major	کبیر
major	بزرگ
major	اکبر
major	بیشتر اعظم
major	بزرگتر
major	مهم عمده
major	ارشد
major <adj.>	ضروری
major <adj.>	مهم
major <adj.>	بنیانی
major <adj.>	حیاتی
major <adj.>	اساسی
major	مهاد
major	یاور
ursa major	دب اکبر
trumpet major	سر شیپورچی
the major premise	کبری
major seminary	دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
major sort	جورسازی عمده
quart major	ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
major term	شرط عمده واساسی
major suit	دست عالی وپر امتیاز
major sort	مرتب سازی اصلی
ursa major	خرس برزگ
major corporation	شرکت سهامی بزرگ
major diagonal	قطر اصلی [ریاضی]
Plantago major	بارهنگ [گیاه شناسی]
teres major	ماهیچهحداکثرترس
major motions	مهمترینحرکات
vis major	قوه قاهره
vis major	فورس ماژور
ursa major	هفت اورنگ مهین
ursa major	خرس بزرگ
major road	راه با حق پیش افت راه با پیش افت
major general	سرلشکر
drum major	فرمانده طبالان
drum major	طبل بزرگ
canis major	کلب اکبر
canis major	سگ بزرگ
cqnis major	کلب اکبر
etat major	ستادارتش
force major	فورس ماژور
major activity	شعبه اصلی
major activity	قسمت عمده فعالیت عمده
force major	قوه قهریه
sergeant major	استوار
sergeant major	گروهبان یکم
major-domos	نافر خوان سالار
major general	سرلشگر
major general	امیر تومان تومان اغا
major generals	سرلشکر
major generals	سرلشگر
major generals	امیر تومان تومان اغا
major domo	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo	نافر خوان سالار
major-domo	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo	نافر خوان سالار
major-domos	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major assembly	قطعه عمده
major assembly	قسمت عمده دستگاه
major axis	محور کانونی
major fleet	ناوگان عمده دریایی
major foul	خطای عمده
major occultation	غیبت کبری
major party	حزب سیاسی پیرو درانتخابات
major party	حزب اکثریت
major penalty	اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
major pieces	سوارهای سنگین شطرنج
major planets	سیارات بزرگ
major premise	مقدمه کبری
major product	تولیدات عمده
major epilepsy	صرع بزرگ
major depression	افسردگی عمده
major road	راه با حق تقدم
major cycle	کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
major command	یکان عمده
major cycle	چرخه بزرگ
major cycle	بزرگ چرخه
major command	فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major edible crustaceans	عمدهترینخرچنگهایخوراکی
major inner reaping throw	عمدهترینپرتابدروایداخلی
major sort key	یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
major types of shoes	عمدهتریناشکالکفش
one of the two major sects among muslims	سنی
one of the two major sects among muslims	مذهب اهل تسنن
major end item	اقلام عمده امادی
major end item	اقلام عمده
column major order	بترتیب ستونی
major outer reaping throw	عمدهترینپرتابدروایخارجی
major international road signs	عمدهترینعلائمجهانیجاده
major sect among shii muslims	اثنی عشری
major North American road signs	عمدهترینعلائمجادهایدرآمریکایشمالی