English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (8 milliseconds)
English Persian
car bomb بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
Search result with all words
bomb disposal تخریب بمب
bomb disposal از کار انداختن بمب
bomb بمب
bomb نارنجک
bomb بمباران کردن
bomb مخزن
bomb شکست فاحش
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb غیر رسمی از بین رفتن
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb بن بست
cluster bomb خوشه
cluster bomb دسته
cluster bomb گروه
cluster bomb سنبله دسته کردن
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb اویز چند شاخه
cluster bomb خوشه مین خوشهای
cluster bomb مین خوشهای
cluster bomb لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb قالب
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb کلاستر
atom bomb بمب اتمی
hydrogen bomb بمب هیدروژنی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
an incendiary bomb بمب اتش زا یا اتش انگیز
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
bomb proof ضد بمب
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb release line خط رهایی بمب
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release point نقطه رهایی بمب
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
depth bomb بمب زیرابی
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
fire bomb بمب اتش زا
fire bomb بمب اتش افروزبنزینی
fission bomb بمب اتمی
fission bomb بمب هستهای
fission bomb بمب شکافت
fusion bomb بمب فوزیونی
fusion bomb بمب ذوب کننده
gas bomb بمب گازی
glide bomb بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
incendiary bomb بمب اتش زا
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
para bomb بمب چتردار
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
wooden bomb بمب سالم و بادوام
A-bomb بمب اتمی
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb بمباران اتمی کردن
H-bomb بمب هیدروژنی
letter-bomb بمب نامهای
neutron bomb بمب نوترونی
plastic bomb بمب پلاستیکی
plastic bomb بمب خمیری
time bomb بمب ساعتی
smoke bomb discharger تخلیهبمبدوددار
bomb factory مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
parcel bomb بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
petrol bomb نوعیبمببنزینی
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
roadside bomb بمب دست ساز
Partial phrase not found.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com