English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
card loader بار کننده کارت
card loader کارت بارکن
Other Matches
loader بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
loader برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
loader تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
loader بارکن
self loader تفنگ خود کار
loader خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
loader لودر
loader بارکننده
loader برنامهای که فایل یا برنامه دیگری را در حافظه کامپیوتر باز میکند
relocating loader بارکننده جابجاگر
relocation loader بازکننده جابجاساز
automatic loader بارکن خودکار
resident loader بارکننده مقیم
hay loader لودر یونجه [کشاورزی]
absolute loader بارکننده مطلق
linking loader بارکننده پیوندی
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
binary loader انباشتگر دودویی
bootstrap loader باز کننده خود راه انداز
belt loader لدرتسمهای
backhoe loader لدرکجبیلعقب
muzzle loader تفنگ سرپر
muzzle loader سرپر
crawler loader لودر چرخ زنجیری
system loader بارکننده سیستم
breech loader تفنگ ته پر
bootstrap loader بارکننده خود راه انداز
linkage loader بارکننده پیوندی
container/pallet loader لودرسکویبار
container/pallet loader کانتینر
front-end loader بهبیللودر
card برگ
card یک کارت پانچ
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
greetings card کارتتبریک
card برگه
card ماشین پرداخت پارچه
card ورق
card ورق بازی گنجفه
card کارت
card کارت ویزیت بلیط
card امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card مقوا
card کارت تبریک کارت عضویت
card ورق بازی کردن
card پنبه زنی
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
ID card شناسنامه
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
ID card کارت شناسایی
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card مین فلز برای تختههای مدار
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
race card برنامه اسب دوانی
ram card RAکارت
range card کارت برد
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
red card کارت قرمز
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
red card علامت اخراج اخراج بازیگر
ledger card کارت معین
key card کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
safety card کارت تامین جنگ افزار
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
punched card کارت منگنه
magnetic card کارت مغناطیسی
paper card کارت کاغذی
playind card ورق گنجفه
post card کارت پستال
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
punch card برگ منگنه
punch card کارت منگنه
punched card کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punched card کارت منگنه شده
punched card کارت پانچ شده
logic card کارت منطقی
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
cheque card کارتشناساییمخصوصدریافتچک
cash card کارتمخصوصگرفتنپول
card vote کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
high card کارتبالا
card support حافظورق
green card کارت سبز
card-indexes رجوع شود به file card
card-index رجوع شود به file card
index card کارتشاخص - کارت Index
To play ones last card آخرین تیر ترکش رارها کردن
vaccination card دفترچه مایه کوبی
to get [be given] your card [British E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
trump card <idiom> استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
He is a loose card . خیلی ول است
card-carrying واقعی
card-carrying دو آتشه
card-carrying عضو رسمی
trailer card کارت پشت بند
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card برگی را در دست غیباندن
time card کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
tape to card از نوار به کارت
summary card کارت خلاصه
stub card ته کارت
storm card طوفان نمای دریایی
smart card کارت هوشمند
visiting card کارت ویزیت
visiting card کارت اسم درفرانسه
card-carrying دارای کارت عضویت
card sharps برگزن
card sharps قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp برگزن
card sharp قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card اخطار
yello card کارت زرد
we left a card on him کارتی در خانه اش گذاشتیم
visting card کارت ویزیت
safety card کارت تامین اتشبار
key card کارت کلید کامپیوتر
card image تصویر کارت
card hopper قسمت جهنده کارت
card hopper ناودان کارت
card guide راهنمای کارت
card format قالب کارت
card file پرونده کارتی
card field فیلد کارت
card field میدان کارت
card jam گیر کردن کارت
card punch کارت منگنه کن
card stacker کارت پشته کن
card sorter دستگاه مرتب کننده کارت
card sorter دستگاه کارت جورکن
card row سطر کارت
card reproducer تولیدکننده دوباره کارت
card reader کارت خوان
card rack جای کارت
card rack طاقچه کارت
card punch دستگاه کارت منگنه
card face رویه کارت
card deck دسته کارت
binary card کارت دودویی
bin card کارت مصرف محتویات فرف
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
account card کارت حساب
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
report card کارنامه
identity card شناسنامه
credit card کارت اعتباری
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
playing card گنجفه
playing card ورق گنجفه
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
calling card کارت ویزیت
card deck دستینه کارت
card column ستون کارت
card code کد کارت
card code رمز کارت
card cage محفظه کارت
card board مقوای نازک
card bed بستر کارتها
card aligner هم تراز کننده کارت
playing card ورق بازی , برگ
job card کارت برنامه
court card بی بی
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
drawing card جالب
drawing card موجب جلب توجه
face card ورق صورت
drawing card چیز جالب توجه
debit card کارت بدهی
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
data card کارت ثبت اطلاعات
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
face card ورق شاه
face card بی بی یاسرباز
job card کارت کار
interface card کارت رابط
input card کارت ورودی
inlay card کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
identification card کارت شناسایی
hollerith card کارت هالریت
ibm card کارت 08 ستونی
flash card ورقه تمرین بصری
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com