Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
English
Persian
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
Other Matches
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.
عین خیالش نیست
handling
بررسی
handling
رسیدگی
handling
اداره
handling
دستکاری کردن
handling
کار کردن با
handling
دست به دست کردن
handling
خطای دست
handling
جابجایی
handling
لمس
handling equipment
تجهیزات بار
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
ship handling
مانور با کشتی
data handling
داده گردانی
claims handling
رسیدگی به شکایات
ship handling
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
error handling
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
string handling
بکارگیری رشته
materials handling
جابجایی مواد
handling of goods
جابجایی کالا
exception handling
استثنا گردانی
file handling
پرونده گردانی
handling bridge
پل بار
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
handling of goods
جابجایی امتعه
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
fuel handling sequence
سکونساستعمالسوخت
material handling bridge
پل باربری
rough handling of a thing
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
material handling bridge
پل بارگیری
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
material handling crane
جراثقال انتقال بار
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
self care
خودپایی
self care
توجه از خود
take care of
توجه کردن از
What do I care?
به من چه مربوط است؟
What do I care?
چطور این مسئولیت من است؟
care
سرپرستی
Take care of yourself!
مواظب خودت باش !
What do I care ...
اهمیت نمی دهم ...
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
You really ought to take better care of yourself.
شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
take care of
تامین کردن
to take care
موافب بودن
to take care
باحذربودن ملتفت بودن
(in) care of someone
<idiom>
فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
take care of
<idiom>
مراقب چیزی یا کسی بودن
take care of
<idiom>
با چیزی درگیر شدن
to take care of somebody
[something]
مراقب کسی
[چیزی]
بودن
What do I care ...
.... را مهم نمی شمارم.
care
موافبت بیم
care of
توسط
care
تیمار
care
نگهداری موافبت
care
توجه
care
مبالات
care
محافظت کردن مراقبت
care
محافظت
care
نگرانی
care
پرستاری
care
دلواپسی
care
غم
care
پرواداشتن
care
غم خوردن
care
علاقمندبودن
care
مراقبت
I leave it in your care .
آنرا به شما می سپارم
To care for something . To be involved in something .
درقید وبند چیزی بودن
I have ceased to care about anything .
قید همه چیز را زده ام
care of supplies
مراقبت اماد
devil-may-care
<idiom>
نگرانی نداشتند
care giver
مراقب
to handle something with care
چیزی را با احتیاط جابجا کردن
residential care
مراقبت پناهگاهی
care of supplies
نگهداری اماد
emergency care
مراقبتهای فوری
to take care of number one
در فکر خویش بودن از خودتوجه گردن
i dont care a d.
مرا هیچ پروایی نیست
devil may care
بی باک
devil may care
بی توجه به مقام
devil may care
لاابالی
devil may care
لاقید
dont care
بی تقاوت
due care
مراقبت کافی
day care
مراقبت در روز
care worn
فرسوده ازغم
Take care of the infant.
از نوزاد توجه کن
health care
ارگانبهداریوتندرستی
intensive care
مراقبتهایویژه
day care
کودکداری
With utmost care.
با دقت تمام (هرچه تمامتر )
I couldn't care less.
[colloquial]
<idiom>
اهمیت نمیدهم.
i dont care a pin
مرا پروایی نیست
I couldn't care less.
[colloquial]
<idiom>
به من چه.
dont care a rap
هیچ پروا نداشته باشید
i dont care a snap
مرا هیچ پروایی نیست
i dont care a rush
مرا هیچ پروایی نیست
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
Money entrusted to my care .
پولی که با مانت نزد من سپرده شد
dont care a rap
ذرهای باک نداشته باشید
Handle the boxes with care.
جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
care killed the cat
غصه انسانراهرقدرهم نیرومند باشد ازپادرمیاورد
i dont care a pin
هیچ بمن مربوط نیست
day care center
مهد کودک
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
She takes great care of her appearance
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
She couldnt care less . she is totally unconcerned .
عین خیالش نیست
Who cares ? I dont give ( care ) a damn !
ولش
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com