English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
chain of authorities of a tradition اسناد
Other Matches
authorities اولیای امور
competent authorities مقامات صلاحیتدار
official authorities مراجع رسمی
occupation authorities اقتدارات ناشی از اشغال
monetary authorities مقامات پولی
competent authorities مقامات صالحه
federal authorities قدرت دولت متحده
The health authorities . مقامات اداره بهداشت
table of authorities جدول اولیا امور
The competent authorities. مقامات صلاحیتد ار
competent judicial authorities مقامات صالحه قانونی
tradition رسم
tradition سنت
tradition خبر متواتر
tradition عقیده موروثی عرف
tradition عقیده رایج
tradition سنن ملی
tradition روایت متداول
prophet's tradition حدیث نبوی
tradition directed سنت گرا
tradition related سنت متواتر
genuine tradition حدیث صحیح
weak tradition حدیث ضعیف
tradition related witnesses successive by
reliable tradition حدیث ثقه
tradition of fair authority حدیث حسن
tradition narrated by several authority حدیث متواتر
tradition related by successive witness سنت متواتر
tradition related by successive witness تواتر
chain زنجیره
chain : زنجیرکردن
chain سلسله کوه
chain سری
chain saw اره برقی
chain سلسله سلسله مراتب
chain سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain زنجیر
chain کند وزنجیز حلقه
chain saw اره زنجیری
chain رشته
chain سلسله
chain زنجیر
chain شبکه زنجیری
chain زنجیر مساحی
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain دارد.
chain لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain مراجعه کنید به CATENA
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain از کلمه قبلی
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
pointer chain زنجیر اشاره گرها
parent chain زنجیر مادر
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
parent chain زنجیر اصلی
pawn chain زنجیر پیادهای شطرنج
lost chain زنجیره گم شده
print chain زنجیر چاپ
daughter chain زنجیر نوزاد
daughter chain زنجیر فرعی
measuring chain زنجیر مساحی
drag chain عایق
elevating chain زنجیر بالابر
hoisting chain زنجیر بالابر
endless chain زنجیر مدور
grab chain زنجیر قلاب دار
gunter's chain متر فلزی نقشه برداری
gunters chain زنجیرزمین پیمایی
heteroatomic chain زنجیر ناجور اتمی
homoatomic chain زنجیر جور اتم
link chain زنجیر رابط
link chain زنجیر اتصال
load chain زنجیر بار
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
lost chain زنجیره از دست رفته
markov chain زنجیر مارکوف
markov chain زنجیره مارکف
drag chain زنجیرکشش
side chain زنجیر جانبی
skid chain زنجیر چرخ
chain brake عایقزنجیر
chain drive زنجیرهکششی
chain guide محافظزنجیر
chain of dunes زنجیرتلمسه
chain of neurons نرونهایزنجیرهای
chain stay محلقرارگیریزنجیر
chain stitch بافت زنجیری
chain wheel A زنجیریچرخهیA
chain wheel B زنجیریچرخهیب
chainsaw chain تیغهارهدرختبری
drive chain زنجیرهراندن
lifting chain زنجیربالابر
safety chain زنجیرهامنیت
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
chain stitch گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
chain rule قاعده زنجیری [ریاضی]
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
sprocket chain زنجیر دندانه دار
studded chain حلقه زنجیر میان دار
surveyor's chain زنجیر مساحی
surveyor's chain پاپیمایشگری
surveyor's chain زنچیر سنجش
tire chain زنجیر چرخ
tire chain زنجیر یخ شکن
mooring chain زنجیرمهار
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
chain letter نامهی زنجیری
chain letters نامهی زنجیری
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
chain of command سلسله مراتب
chain effects اثرات زنجیری
chain crew متصدیان اندازه گیری
chain clamp گیره زنجیری
chain case جعبه زنجیر
chain case جعبه محافظ زنجیر
chain cable زنجیر لنگر
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
chain field فیلد اتصال
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain locker چاله زنجیر
chain locker انبار زنجیر
chain hook هوک زنجیر
chain hook دیلم زنجیر لنگر
chain hob دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain guage اشل زنجیری
chain grab زنجیر گیر
chain gang هم زنجیر
chain block قرقره
chain banking بانکداری زنجیری
block chain زنجیردوچرخه
chain reactions واکنش زنجیری یاهستهای
chain reaction واکنش زنجیرهای
chain reaction واکنش زنجیری
chain reaction واکنش زنجیری یاهستهای
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain reactions واکنش زنجیری
band chain زنجیر مساحی
chain polymerization بسپارش زنجیری
chain polymerization بسپارش افزایشی
food chain زنجیره غذایی
chain saws اره برقی
chain saws اره زنجیری
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain mail زره زنجیری
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
chain wheel چرخ زنجیر
chain stopper خفت زنجیری
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
chain survey نقشه برداری زنجیری
chain sweep مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain track مسیر زنجیر
chain winding سیم پیچ زنجیری
chain work کار زنجیرهای
chain reactions واکنش زنجیرهای
closed chain زنجیر حلقهای
crane chain زنجیر جرثقیل
curb chain زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
chain sprocket چرخ زنجیر
chain splice پیوند زنجیری
chain printer چاپگر زنجیری
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain pipe لوله زنجیر
chain printer چاپگرزنجیرهای
chain pipe دهانه چاله زنجیر
chain of evacuation سیستم تخلیه
chain of evacuation سیستم اخراجات
chain react تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain shortening کوتاه کردن زنجیری
chain rule قانون زنجیری
chain reflex بازتاب زنجیرهای
chain pulley قرقره زنجیر
straight chain structure ساختار راست زنجیر
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
long chain polymer بسپار بلند زنجیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com