Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
civil code
قانون مدنی
Search result with all words
civil procedure code
قانون ایین دادرسی مدنی
code civil
قانون مدنی
Other Matches
civil
حقوق
civil
داخلی حقوقی
civil
غیر نظامی
civil
درونی
civil
کشوری
civil
مدنی
civil
غیرنظامی
civil
شخصی
civil
شهری
civil
خدمات شهری
civil marriages
ازدواج محضری
civil marriage
ازدواج محضری
civil defence
موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil action
دعوی مدنی
civil disobedience
مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil disobedience
نافرمانی شهروندان
civil low
حقوق مدنی
civil action
دعوی مدنی یا حقوقی
civil divorce
موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil law
حقوق مدنی
civil rights
حقوق مدنی
civil time
ساعت معمولی
civil war
جنگ داخلی
civil wars
جنگ داخلی
Civil Service
خدمات کشوری
Civil Service
خدمات اجتماعی
civil rights
حقوق اجتماعی
civil liberties
ازادی مدنی
civil liberty
ازادی مدنی
civil advisor
مستشار غیرنظامی
civil advisor
مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil affairs
امور غیرنظامیان
civil litigation
دادرسی مدنی
civil low
سیستم حقوقی رم باستان
civil partnership
شرکت مدنی
civil procedure
اصول محاکمات حقوقی
civil procedure
ایین دادرسی مدنی
civil proceedings
اقدامات حقوقی
civil services
خدمات دولتی
civil time
ساعت محلی
civil time
زمان عرفی
civil twilight
شفق و فلق غیرنظامی
civil works
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil wrong
خطای مدنی
civil year
سال عرفی
civil liability
مسئوولیت مدنی
civil liability
ضمان
civil injury
اضرار مدنی
civil affairs
عملیات مردم یاری
civil aircraft
هواپیمای غیر نظامی
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil censorship
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil death
محرومیت از حقوق مدنی
civil degradation
محرومیت از حقوق مدنی
civil defense
دفاع غیر نظامی
civil defense
پدافند غیر نظامی
civil defense
پدافند ازمناطق شهری
civil department
تشکیلات کشوری
civil disturbances
اغتشاشات داخلی
civil disturbances
اغتشاشات غیرنظامی
civil injury
خسارت مدنی
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil servants
مستخدم یا کارمند دولت
civil servants
مستخدم دولتی
civil engineering
مهندسی ساختمان
civil engineering
مهندسی راه و ساختمان
civil engineers
مهندس شهرسازی
civil servant
مستخدم دولتی
civil engineer
مهندس شهرسازی
civil engineers
مهندس ساختمان
civil engineers
مهندس راه و ساختمان
civil engineers
مهندس راه وساختمان
civil servant
مستخدم یا کارمند دولت
civil engineer
مهندس راه وساختمان
civil engineer
مهندس راه و ساختمان
civil servant
مستخدم کشوری
civil servants
مستخدم کشوری
civil engineer
مهندس ساختمان
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil engineering contractor
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil engineering works
بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
law of civil procedure
ائین دادرسی مدنی
entitle to civil rights
متمتع از حقوق مدنی
civil servant
[British E]
کارمند دولت
civil nuclear powers
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
riot and civil commotion
اعتصاب و تظاهرات
civil military action
عملیات مردم یاری
civil military action
عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil status office
دفتر سجل و احوال
civil nuclear powers
کشوردارای قدرت اتمی
civil defence service
خدمات کشوری
civil court division
بخش دادگاه مدنی
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
civil military relations
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
principle of civil litigation
ایین دادرسی مدنی
principle of civil litigation
اصول محاکمات مدنی
Keep a civil tongue in your head.
حرف دهنت رابفهم
Deprivation of ones civil rights .
محرومیت از حقوق مدنی
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
code
کتاب قانون قرارداد
code
برنامه دستورالعمل ها
code
علامت
code
مجموعه قوانین
code
نشانه قراردادی
code
قانون قاعده مقرر
code
شماره
code
قانون
code
رمز
code
تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code value
ارزش رمز
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code
برنامه دستورالعملها
code
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
M out of N code
هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
code
نظام نامه
two out of five code
رمز دو از پنج
code
رمزی کردن
code name
اسمرمز
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
code
کد
op code
رمز عمل
op code
code OPeration
op code
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
M out of N code
سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
op code
رمزالعمل
code
رمز کردن
post code
کد پستی
professional code
ضوابط حرفهای
private code
رمز محرمانه
panel code
کد پرده مخابرات
optimum code
برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
panel code
علامت رمزپرده شناسایی
polynomial code
رمز چند جملهای
polynomial code
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
private code
کد محرمانه
Hamming code
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
precompiled code
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
operations code
رمز عملیاتی
mnemonic code
رمز حفظی
identification code
رمز معرف یکان
identification code
کدشناسایی یکان
instruction code
رمز دستورالعمل
instruction code
کددستورالعمل
labour code
قانون کار
linear code
رمز خطی
linear code
برنامه بدون حلقه
lock code
رمز قفل
Huffman code
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
hollerith code
رمز هالریت
function code
کد تابع
gray code
رمز گری
gray code
معیار GREY
gray code
سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند
Hamming code
تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
lone of code
خط کد
object code
دستورالعمل مقصود
open code
سیستم رمز باز
open code
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
operation code
رمزالعمل
operation code
کد عملیاتی
operation code
رمز عمل
operational code
کد عملیاتی
operations code
کد عملیاتی
object code
برنامه مقصد
object code
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
loop code
کد حلقوی
order code
رمز دستور
mnemonic code
کد یادمان
Murray code
- بیت استفاده می کنند
native code
کد اصلی
non existent code
رمزناموجود
numeric code
رمز عددی
object code
برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
function code
رمز وفیفه نما
marine code
رمز
weather code
پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
usascii code
رمز اسکی امریکایی
unused code
رمز بلا استفاده
transaction code
کد تغییرات
the code of justinian
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
telephone code
کد تلفن
tape code
کد نوار
systematic code
رمز اصولی
symbolic code
کد نمادی
symbolic code
رمز نمادی
stop code
کد توقف
status code
رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
specific code
کد مشخص
specific code
رمز خاص
weighted code
کد وزن دار
area code
کد سه رقمی
zip code
کد پستی
marine code
کد
marine code
علامت
to crack a code
رمزی
[گاوصندوق یا رایانه]
را شکندن
optimized code
برنامه بهینه
dialling code
پیششماره-کد
criminal code
قوانینمربوطبهمجرمینومجازات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com