Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 69 (5 milliseconds)
English	Persian
claim for restitution	دعوی استرداد
Other Matches
restitution	رد
restitution	جبران
restitution	استرداد
restitution	تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
restitution	ارتجاع
restitution	جبران تلافی
restitution	بازگردانی
restitution	اعاده
restitution	اعاده تصرف
coefficient of restitution	ضریب ارتجاع
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
non claim	فروگذاری از اقامه دعوادرمدت قانونی
having a just claim	ذیحق
re claim	مجددا ادعا کردن
cause of claim	منشاء دعوی
re claim	تقاضای مجدد
claim	دادخواست
claim	طلب
claim	ادعا
claim	درخواست
claim	دعوی
claim	مطالبه
claim	دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim	طلب ادعای خسارت کردن
claim	مطالبه کردن
claim	قرارداد رسمی خرید اسب
claim	مدعی به مطالبات ادعا کردن
claim	خواسته
claim	ادعاکردن
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
set up claim to	دعوی کردن
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
small claim	ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
statement of a claim	افهار نامه
submission of a claim	تسلیم دادخواست
to claim somebody's life	کسی را هلاک کردن
to claim somebody's life	کسی را قتل کردن
to claim somebody's life	کسی را کشتن
I have no claim to this house.	نسبت به این خانه ادعایی ندارم
To claim against (sue) someone.	از کسی ادعای خسارت کردن
to claim somebody's life	جان کسی را ستاندن
waive one's claim	از ادعای خود صرفنظر کردن
waiving a claim	اسقاط دعوی
put in a claim for something	مدعی مالکیت چیزی شدن
advertising claim	شعار تبلیغ
claim for indemnification	ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
claim frame	فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
claim of compensation	ادعای خسارت
claim of insurance	ادعای اخذ بیمه
claim under a guarantee	مطالبه تحت ضمانتنامه
counter claim	دعوی متقابل
give up one's claim	رضایت دادن
lay claim to	ادعا کردن
loss of claim	فقدان غرامت
object of claim	مدعی به
object of claim	خواسته
object of claim	خواسته دعوی
object of claim	مدعی به متنازع فیه
object of claim in respect of which	فرجام خواسته
object of claim in respect of which	court supreme
object of claim in respect of which	the to made is appeal an
claim guarantee form	مطالبه پرداخت ضمانتنامه
First prove that you are a brother , then claim th. <proverb>	اول برادریت را ثابت کن بعد ادعاى ارث کن .
. She dropped her demands (claim).	دست از تقاضاهای خود برداشت
He lays claim to learning.	ادعای علم وفضل می کند
baggage claim area	محلتحویلساک

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com