Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
coast guard officer
افسر گارد کرانه
Other Matches
coast guard
گارد کرانه
officer of the guard
افسر گارد احترام
coast
کنار دریا
coast
ساحل
coast
دریاکنار
coast
سریدن سرازیر رفتن
coast
ناوبری کرانهای
coast
کرانه
coast station
ایستگاه ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
coast in point
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
coast in point
نقطه ورود به ساحل
coast guardsman
ساحل بان
coast guardsman
پاسبان دریاکنار
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
coast is clear
<idiom>
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
Ivory Coast
کشور ساحل عاج
coast defence
پدافند ساحلی
Ivory Coast
کرانهی مرکزی و غربی افریقا
to skirt along the coast
رفتن
to skirt along the coast
در کناردریا
sea coast
ساحل دریا
sea coast
کرانه دریا
To sell at coast price .
مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
west coast computer faire
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
on guard
بحالت گارد
on guard
گارد گرفتن
on ones guard
موافب
off ones guard
غافل
on guard
گاردگرفتن
on ones guard
متوجه
on ones guard
درپاسگاه
off-guard
درانتظارپیشامدبد
out guard
گشتی
out guard
گشتی صحرایی
to keep guard
موافب
on guard
اماده برای دفاع باشید
on guard
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
بحالت محافظ باش
off ones guard
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on guard
نگهبان
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to be on guard
موافب
to be on guard
بودن احتیاط کردن
to keep guard
بودن احتیاط کردن
on guard
هشیار
on guard
درسرنگهبانی
right guard
نگهبانراست
old guard
محافظه کار سیاسی
guard
محافظ گارد
guard
حفافت کردن
guard
watch
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
روکش کشیدن
guard
محافظت کردن
off guard
<idiom>
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
guard
صفحه محافظ روکش محافظ
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
on guard
<idiom>
آگاه ،بادقت
guard
محافظ
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard
نگهبانی دادن
guard
نگهبان
guard
پاسبان مستحفظ
guard
گارد
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
نرده حفافتی
guard
پناه
guard
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
پاسداری دادن
guard
پاییدن پاسداری کردن
guard
پاسدار
guard
محافظت کردن نگهبانی کردن
officer
صاحب منصب
officer
کارمند دولت
officer
عضو هیات رئیسه
officer
مامور
officer
افسر معین کردن فرماندهی کردن
officer
افسر
officer
فرمان دادن
officer
متصدی ضابط عدلیه
officer
مامور کارمند اداری
officer
امین صلح
officer
مامور متصدی
guard of honour
گارداحترام
guard post
پایه نگهبان
guard of honour
پاسدار تشریفاتی
picket guard
دژبان
national guard
گارد ملی
guard house
پاسدارخانه
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
guard of honor
پاسدار تشریفات
open guard
گارد باز
guard cell
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard rail
جان پناه
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
interior guard
نگهبان داخلی
main guard
پست نگهبانی اصلی
guard house
پاسگاه
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
mud guard
گلگیر
memory guard
نگهبان حافظه
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
guard plank
تخته محافظ
obstruction guard
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
life guard
گارد
guard rail
نرده دست انداز راه پله
guard room
پاسدارخانه
guard signal
علامت نگهبان
knuckle guard
کارد
knuckle guard
انگلیسی
life guard
هنگ ویژه
life guard
نگهبان
guard of honor
گارد احترام
sergeant of the guard
گروهبان پاسدار
overhead guard
حافظبالایسر
on guard line
خطحافظ
left guard
محافظچپ
key guard
راهنمایکلید
eye guard
حافظچشم
clothing guard
حافظپارچه
chin guard
حافظچانه
breech guard
حافظتهساز
blade guard
تیغهلبه
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
tendon guard
محافظزردپی
toe guard
حافظانگشتان
guard dog
سگ پلیس
guard dog
سگ نگهبان
border guard
پلیس مرزبانی
guard's van
کالسکهنگهبانقطار
guard dog
سگنگهبان
wind guard
محافظباد
trigger guard
حافظماشه
to relieve guard
نگهبان راعوض کردن
to nount guard
به نگهبانی رفتن
road guard
ژاندارم
rear guard
نیروی عقب دار
rear guard
عقب دار
rat guard
صفحه مانع ورودموش
rat guard
موش بند
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio guard
نگهبان بی سیم
praetorian guard
گارد ویژه
point guard
موقعیت گارد
plane guard
ناو نجات
plane guard
ناوگارد نجات
road guard
پلیس راه
safe guard
نگهداری
to guard against danger
مواظب خطر بودن
snow guard
محافظبرف
state guard
ارتش ایالتی
state guard
نیروی نظامی ایالتی
stand guard
نگهبانی دادن
splash guard
گلگیر
skate guard
پرش روی تیغه اسکیت
shin guard
ساقبند
sergeant of the guard
گروهبان نگهبان
seaman guard
گارد دریایی
safe guard
حفافت
picket guard
پاسبان اردوگاه
guard bit
یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
air guard
گشتی هوایی
escort guard
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
air guard
پاسور هوایی
face guard
ماسک محافظ
advance guard
طلایه
advance guard
پیشرو
advance guard
پیش لشکر پاسدار
advance guard
پیش قراول
fire guard
پیش بخاری
fire guard
حائل اتش
guard-rails
نرده
armed guard
گارد مسلح
body guard
نگهبان
body guard
موکب
cable guard
نگهدارنده کابل
color guard
پاسدار پرچم
color guard
گارد پرچم
custodial guard
گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
double guard
دفاع با دو دست
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
guard ship
ship mission active
escort guard
گارد محافظ
bumper guard
روکش سپر
bumper guard
سپر ماشین
body guard
هنگ ویژه
guard-rails
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail
نرده
guard-rail
ریل نگهدار حائل ریل
guard band
باند نگهبان
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard assembly
محفظه
flank guard
پهلودار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com