English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
coincidence range finder مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
Other Matches
range finder هدفیاب
range finder مسافت یاب
range finder مسافت سنج دریایی
coincidence اتفاق
coincidence توافق
coincidence اقتران انطباق
coincidence انطباق
coincidence همرویداد
coincidence تصادف
coincidence هم ایندی
coincidence تطابق
by a coincidence <adv.> اتفاقا
What a coincidence ! چه تصادف ( اتفاق )عجیبی
coincidence تطبیق برخورد
by a coincidence <adv.> بطور تصادف
by a coincidence <adv.> بطور اتفاقی
by a coincidence <adv.> برحسب اتفاق
by a coincidence <adv.> تصادفی
by a coincidence <adv.> تصادفا
ht finder ارتفاعیاب
finder یابنده فایندر
finder عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
finder واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
finder پیدا کننده
finder یابنده
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
coincidence element مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence function پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
coincidence circuit مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
coincidence adjustment تعیین مسافت به وسیله انطباق
By a happy coincidence. دراثر حسن تصادف
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
coincidence function دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
double coincidence of wants تطابق دوطرفه
depth finder ژرفایاب
direction finder دستگاه جهت یاب
direction finder جهت یاب رادیویی
finder switch شماره یاب
line finder خط یاب
location finder دستگاه محل یاب
view finder ویزر
direction finder جهتیاب
direction finder جهت یاب خودکار
direction finder سمت یاب
fault finder عیب یاب
direction finder جهت یاب
wire finder سیم یاب
direction finder راستایاب
star finder ستاره یاب
impedance unbalance finder دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
automatic direction finder جهت یاب اتوماتیک
Defined depth finder تعریف عمق یاب
sonic depth finder ژرفایاب صوتی
range صف
range تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range به نظم وترتیب واداشتن
range ردیف
range به خط کردن
range حدودجذر و مد دریا
range در طبقه قرار دادن
range دسته
range رشته
range رشته کوه
range طبقه
range ناحیه
range طیف
range بر
range گام
range حد فاصل
range فاصله
range حدود
range مسافت
range حیطه
range سیر و حرکت کردن
range name نام دامنه
range مرتب کردن میزان کردن
range منحنی مبنا
out of range که خارج از حد سیستم باشد
range k ضریب تصحیح کای برد
range k ضریب تصحیح برد
range درصف اوردن
range اراستن
range دامه تغییرات
in range with درخط
out of range دور از تیر رس یا صدارس
range بردهدف
range میدان تیر
range برد سلاح
range سلسله
range دامنه تغییرات
range دامنه
range محدوده
in range with در امتداد
range عبور کردن مسطح کردن
range گستره
range مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range حدود محدوده
range سلسله ردیف
range حدود وسعت
range قرار دادن متن در یک ترتیب معین
range دسترسی
range میدان حدودتغییرات
range برد
range مجموعه مقادیر مجاز
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range رسایی
range تیررس برد
range تغییر کردن یا متفاوت بودن
range یک خانه یا تعدادی خانه
range تغییر کردن خط مبنا
range مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range دامنه [ریاضی]
range حوزه
within range در تیررس
within range در برد جنگ افزار
range چشم رس
range board میز تنظیم مسافت
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range of storke ناحیه ضربه
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range angle زاویه مربوط به برد مورب هدف
range calibration تنظیم مسافت
range card کارت برد
range check بررسی محدوده
range of music حدود یا میدان علم موسیقی
range of motion دامنه حرکت
range of instrument حد کار سنجه
range of adjustment ناحیه تنظیم
range meter فاصله سنج
range calibration تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range correction تصحیح برد تیراندازی
range correct برد خوب
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
longer-range دوربرد
range alongside نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
range firing تیراندازی در میدان تیر
range indicator مقیاس مسافت
range indicator طبله مسافت
range indicator شاخص مسافت
range house اطاق انبارمیدان
range house دفتر میدان تیر
range format قالب دامنه
range flag پرچم میدان تیر
range finding تخمین مسافت کردن
range finding مسافت یابی
range angle زاویه بردی هواپیما
range keeper محاسب توپ
range keeper محاسب مسافت توپ
range adjustment تنظیم مسافت
range adjustment تنظیم برد
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
range markers چراغ شاخص مسیر
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
range marker فاصله یاب راداری
range light چراغ دوم دکل ناو
repeat range فرمان برد از نو
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
range ladder تنظیم با نردبان بردی
range correction تصحیح برد سلاح
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
free-range آزادچر
free-range خانگی
subcaliber range میدان تیر لوله جوفی
the range of voice دانگ صدا
stress range گستره تنش
slant range برد مایل
slant range برد مورب هدف
restriction of range محدودیت دامنه
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
range wind باد در برد
range wind باد بردی
subcaliber range میدان تیر مخصوص
subcaliber range تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
tropic range دامنه استوایی
vhf range ناحیه فرکانس خیلی بالا
visual range حیطه دید
visibility range میدان دید
visibility range شعاع عمل دیدبانی یا دید
the range of a firearm تیر رس
target range مسافت هدف میدان تیر مشقی
target range برد هدف
range correct فرمان برد خوب
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
supporting range برد پشتیبانی سلاحها
range table جدول تیرتوپ
Range of mountains. رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
range of doubt گستره شک [ریاضی]
range rake دستگاه الیدادتی شکل
range rake الیداد مسافت سنج
range quadrant طبله مقیاس درجه توپ
rifle range تیررس تفنگ
rifle range میدان تیر تفنگ
range quadrant طبله تراز تیر
range officer افسرتیر
range officer افسر مسئول میدان تیر
range of variation ناحیه انحراف
range of variation ناحیه تغییر
range of stress دامنه تنش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com