Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English
Persian
collect transfer
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
Other Matches
collect
گرداوردن
collect
وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collect
جمع اوری کردن
collect
جمع شدن
collect
وصل کردن
collect
وصول کردن
collect
جمع اوری کردن جمع کردن
collect
جمع آوری کردن
collect
بدست آوردن یا دریافت داده
collect
گرد آوردی کردن
freight collect
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
charges collect
هزینه نقدا" دریافت میشود
freight collect
پس کرایه
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
To collect (pack)the household goods.
اسباب خانه را جمع کردن
k , transfer
ضریب کای برد
transfer
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
تغییر دستور یا کنترل
transfer
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
تغییر دستورات یا کنترل
transfer
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer of cause
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
transfer
واگذاری
transfer
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
تغییر سمت دادن لوله
transfer
سند انتقال انتقالی
transfer
نقل
transfer
واگذاری تحویل
transfer
انتقال
transfer
ورابری
transfer
منتقل کردن
transfer
ورابردن
transfer
انتقال دادن
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
پهلو- رفت
transfer
احاله
transfer
حواله
transfer
سند انتقال یا واگذاری
transfer
واگذاری نقل
transfer
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
واگذار کردن
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer limit
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line
خط انتقال
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer molding
ریخته گری انتقالی
transfer medium
رسانه انتقال
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer mold
قالب گیری انتقالی
transfer molding
قالب ریزی انتقالی
transfer function
تابع انتقال
transfer limit
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer case
دیفرانسیل
transfer check
مقابله
transfer check
انتقال
transfer earnings
درامدهای انتقالی
transfer equipment
تجهیزات
transfer functions
توابع انتقالی
transfer income
درامد انتقالی
transfer instruction
دستور العمل انتقال
transfer interpreter
مفسر انتقال
transfer ladle
پاتیل انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer case
جعبه انتقال نیرو
transfer of capital
انتقال سرمایه
transfer resistor
ترانزیستور
transfer station
محل انتقال افراد
transfer station
محل اعزام افراد
transfer switch
کلید انتقال
transfer table
میز انتقال
transfer time
زمان انتقال
transfer time
مدت انتقال
unconditional transfer
انتقال غیر شرطی
transfer canal
کانالانتقال
transfer port
دریچهانتقال
transfer scale
پایهانتقال
transfer reaction
واکنش انتقالی
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer rate
نرخ انتقال
transfer of learning
انتقال یادگیری
transfer of obligation
حواله مدنی
transfer of portfolio
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology
انتقال تکنولوژی
transfer of training
انتقال اموزش
transfer operation
عمل انتقال
transfer orbit
مدار انتقال
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments
پرداختهای انتقالی
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer machine
دستگاه انتقال
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address
ادرس انتقال
credit transfer
پرداخت ازطریق انتقال
heat transfer
انتقال گرما
heat transfer
انتقال حرارت
file transfer
انتقال فایل
power transfer
انتقال انرژی
energy transfer
انتقال انرژی
data transfer
انتقال داده ها
deed of transfer
سند انتقال
deed of transfer
انتقال نامه
conditional transfer
انتقال شرطی
thermal transfer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
radial transfer
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
credit transfer
انتقال اعتبار
third person of a transfer
محال علیه
technology transfer
انتقال تکنولوژی
positive transfer
انتقال مثبت
telegraphic transfer
انتقال تلگرافی
block transfer
انتقال کندهای
negative transfer
انتقال منفی
transfer characteristic
مشخصه متقابل
block transfer
انتقال بلوک
charge transfer compounds
ترکیبات انتقال بار
data transfer operations
عملیات انتقال داده
data transfer rate
سرعت انتقال داده ها
current transfer ratio
نسبت انتقال جریان
courier transfer station
مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
bit transfer rate
نرخ ارسال بیت
courier transfer officer
افسر مسئول پیک
courier transfer officer
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
fuel transfer pipe
لولهانتقالسوخت
passenger transfer vehicle
وسلهجابجاییمسافرین
data transfer rate
نرخ ارسال داده
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
materials transfer notes
برگه انتقال مواد
image transfer constant
ثابت انتقال تصویر
heat transfer coefficient
ضریب انتقال گرما
government transfer payments
پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility
برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol
پروتکل انتقال فایل
data transfer rate
میزان ارسال داده
data transfer rate
میزان انتقال داده
electron transfer mechanism
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
thermal wax transfer printer
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
transfer license plate
[American E]
پلاک انتقال
transfer number plate
[British E]
پلاک انتقال
peer to peer file transfer
دستیابی فایل عمومی
peer to peer file transfer
انتقال فایل همتا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com