English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (7 milliseconds)
English Persian
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
Other Matches
collision تصادم
collision برخورد
collision تصادف
collision برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision تلاقی
collision ضربه
collision course اختلافنظر
to come in to collision تصادم کردن
to come in to collision تصادف کردن
near collision فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
near collision حالت نزدیک برخورد دوهواپیما
come into collision تصادم کردن
come into collision تصادف کردن
z parameter پارامتر "زد"
y parameter پارامتر چهار قطبی ایگرگ
value parameter پارامتر مقداری
h parameter پارامترهای هیدرید
parameter نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameter عامل
parameter ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameter مقدار ثابت
parameter ضریب ثابت
parameter زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
parameter اماره جامعه
parameter مقادیر ثابت درمعادلات
parameter اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter ولتاژ یا توان یک سیستم
parameter وزن
parameter شرح اندازه
parameter کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter مقداری از یک مدار
parameter پارامتر
parameter مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
elastic collision برخورد الاستیک
galncing collision برخورد پهلو به پهلو
lead collision course مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
head on collision برخورد رودررو
head on collision برخوردشاخ به شاخ
inelastic collision برخورد ناکشسان
probability of collision احتمال برخورد
collision rate میزان برخورد
elastic collision برخورد کشسان
collision frequency فراوانی برخورد
collision energy انرژی برخورد
collision bulkhead دیواره نشکن
collision detection تشخیص تصادم
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
collision coverage شمول جبران تصادمات
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
collision bulkhead دیواره ضد تصادم
collision excitation تحریک برخوردی
collision of the second kind برخورد نوع دوم
collision of the first kind برخورد نوع اول
collision rate نرخ برخورد
collision risk خطر تصادم
effective collision برخورد موثر
collision ionization یونش برخوردی
collision rate سرعت برخورد
frequency parameter پارامتر فرکانس
replaceable parameter پارامتر جایگزینی
formmal parameter پارامتر صوری
shielding parameter پارامتر حفافتی
symbolic parameter پارامتر نمادی
impact parameter پارامتر ضرب شونده
deceleration parameter پارامتراهستگی
variable parameter پارامتر متغییر
wave parameter پارامتر موج
parameter setting پارامتر نشانی
adjustable parameter پارامتر تنظیم پذیر
actual parameter پارامتر واقعی
refernce parameter پارامتر مرجع
racah parameter پارامتر راکاه
impact parameter پارامتر برخورد
input parameter پارامتر ورودی
input parameter پارامتراولیه
lattice parameter پارامتر شبکه
deceleration parameter پارامتر کند شدن
linkage parameter پارامتر پیوندی
parameter estimation تخمین پارامترها
parameter estimation براوردپارامترها
parameter ram حافظه با دستیابی پارامتری
positional parameter پارامترمرتبهای
passing parameter پارامتر عبوری
positional parameter پارامتر وضعیتی
The two cars had a head –on collision. دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
anti collision light چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
t parameter equipment circuit مدار معادل به صورت " T "
effective collision cross section سطح مقطع برخورد موثر
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com