English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English Persian
combat resolution پایین ترین رده رزمی
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
Other Matches
resolution قرار رای
resolution تفکیک
resolution توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolution بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolution تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
resolution تفکیک پذیری
resolution دقت
resolution وضوح
resolution قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک]
resolution اراده
resolution تحلیل
resolution تجزیه
resolution حل
resolution نتیجه ثبات قدم
resolution عزم
resolution قصد
resolution نیت تصمیم
resolution تصویب
resolution قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution تصمیم
resolution قدرت تشخیص
resolution تفکیک پذیری رفع
optical resolution تفکیک نوری
mechanical resolution تراکم مکانیکی
low resolution تفکیک پذیری پایین
low resolution وضوح پایین
low resolution تفکیک پایین
joint resolution تصمیم مشترک
infrared resolution تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
image resolution تجزیه تصویر
high resolution وضوح بالا
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
azimuth resolution تقسیمات سمتی
iron resolution عزم جزم
to pass a resolution مقر رداشتن
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
resolution power توان تفکیک
resolution of forces تجزیه نیروها
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
pass a resolution با رای گیری تصمیم گرفتن
pass a resolution مقرر داشتن
an inflexible resolution عزم راسخ
an inflexible resolution عزم ثابت
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
low resolution graphics توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
combat رزمی
combat رزم
combat نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat جنگ
combat رزم جنگیدن با
combat مبارزه کردن
combat ستیز حرب
combat زد وخورد
combat نبرد
combat available اماده به پرواز
combat available اماده به رزم
combat پیکار
combat area منطقه رزم
combat tire لاستیک جنگی
combat trail مسیر جریان رزم
combat trail مسیررزمی
combat trains بنه رزمی
combat troops عدههای رزمی
combat vehicle خودروی رزمی
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat team تیم رزمی
combat survival باززیستی در رزم
combat survival زنده ماندن در رزم
combat surveillance تجسس میدان رزم
combat ready اماده به رزم
combat surveillance مراقبت رزمی
combat support پشتیبانی رزمی
combat , echelon رده رزمی
combat ready دارای امادگی رزمی
combat zone منطقه رزم
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
combat helmet کلاه ایمنی جنگی [ارتش]
unarmed combat درگیریغیرمسلحانه
combat tire تایر جنگی خودرو
single combat اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single combat جنگ تن بتن
hors de combat از کار افتاده
combat hysteria هیستری جنگ
close combat رزم نزدیک
close combat جنگ تن به تن
land combat نبرد در ساحل
land combat نبرد زمینی
hors de combat از میدان رزم خارج شده
combat , echelon یکان رزمی
combat , elements عناصر رزمی
combat , elements یکانهای رزمی
combat , elements عناصر درگیر در رزم
combat readiness امادگی رزمی
combat arms یکان رزمی یکان درگیر در رزم
combat exercise تمرین رزمی
combat fatigue روان رنجوری جنگ
combat neurosis روان رنجوری جنگ
combat firing تیراندازی جنگی
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
combat forces نیروهای رزمی
combat formation ارایش رزمی
combat arms رسته رزمی
combat development توسعه رزمی
combat intelligence اطلاعات رزمی
combat exercise مانور جنگی
combat essential اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
combat proficiency شایستگی رزمی
combat crew خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat crew خدمه رزمی
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat development پیشرفت اموزش رزمی
combat duty ماموریت رزمی
combat duty امور رزمی
combat efficiency کارایی رزمی
combat engineer مهندسی رزمی
combat essential مورد نیاز حتمی رزمی
combat jump پرش رزمی
combat jump پرش با چتر درمنطقه دشمن
combat ration جیره رزمی
combat pay فوق العاده جنگی
combat pay فوق العاده رزمی
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
combat power قدرت رزمی
combat patrol گشتی رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combat proficiency مهارت رزمی
combat ration جیره جنگی
combat outpost پاسدار رزمی
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat load بارجنگی کامل هواپیما
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
combat operations مرکز عملیات رزمی
combat liaison حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
combat liaison ربط و ارتباط رزمی
combat load بار رزمی هواپیما
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat control team تیم کنترل رزمی
combat information center مرکز اطلاعات رزمی
combat information center اطاق عملیات
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
combat support troops یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support troops عدههای پشتیبانی رزمی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat support arms رسته پشتیبانی رزمی
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
combat air patrol گشتی هوایی
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
barrier combat air patrol گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com