Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 108 (7 milliseconds)
English	Persian
combined operations	عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
Other Matches
combined	ترکیب شده
combined	مرکب
combined	مختلط
combined staff	ستاد مرکب
combined publications	نشریات رستههای مرکب
combined publications	نشریات مشترک
combined forces	نیروهای مرکب
combined footing	شالوده مرکب
combined arms	رستههای مرکب
combined arms	یکان مرکب
combined command	یکان مرکب
combined circuit	مدار مرکب
combined circuit	مین مجهز به مدار عامل مرکب
combined staff	ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
combined arms	مرکب
combined harvester	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
nordic combined	مجموع مسابقات اسکی نوردیک
combined command	فرماندهی مرکب
combined transport	حمل و نقل ترکیبی
combined stresses	تنش مرکب
combined stresses	تنشهای مرکب
alpine combined	مجموع مسابقههای الپاین
combined influence mine	مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
combined speed indicator	عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
combined bill of laning	بارنامه حمل مرکب
combined bill of laning	بارنامه مرکب
combined arms team	تیم رستههای مرکب
combined arms team	تیم مرکب
combined arms army	ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
combined arms army	ارتش مرکب
combined communication board	هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
combined communication board	هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined transport operator	عامل حمل و نقل ترکیبی
combined transport document	اسناد حمل ترکیبی
My trip to Europe was business and pleasure combined .	سفرم به اروپ؟ هم فال بود وهم تماشا
fiata combined transport bill of lading	بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
f.of operations	حوزه عملیات
operations	نحوه استفاده ازدستگاهها
operations	عملیات
operations detachment	قسمت مسئول عملیات
operations code	رمز عملیاتی
operations code	کد عملیاتی
operations analysis	تجزیه و تحلیل عملیات
night operations	عملیات شبانه
maritime operations	عملیات دریایی یا ناوگانی
logical operations	عملیات منطقی
joint operations	عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
formal operations	عملیات صوری
flight operations	عملیات پرواز
concept of operations	تدبیر عملیات
operations detachment	عنصرعملیات رسد عملیات
operations personal	پرسنل عملیات
operations research	تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
theater of operations	صحنه عملیات
terminal operations	عملیات اسکلهای
terminal operations	عملیات بارانداز
stability operations	عملیات تامین ثبات داخلی
stability operations	عملیات ارام سازی
special operations	عملیات مخصوص یا ویژه
radiological operations	عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
psychological operations	عملیات روانی
over the beach operations	عملیات کرانهای
over the beach operations	عملیات ساحلی
operations room	centre combatinformation: syn
operations room	اتاق عملیات
operations research	تحقیق در عملیات
Military operations.	عملیات نظامی
chemical operations	عملیات شیمیایی
anticrop operations	عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
air operations	میز ردنگاری هوایی
airhead operations	عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airmobile operations	عملیات هوارو
airmobile operations	عملیات متحرک هوایی
combat operations	مرکز عملیات رزمی
clearing operations	عملیات پاک کردن مین
clearing operations	عملیات مین روبی
base of operations	پایگاه عملیات
base of operations	پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
building operations	عملیات ساختمانی
concept of operations	روش اجرای عملیات
concrete operations	عملیات عینی
continuity of operations	مداومت عملیات
deputy for operations	معاونت عملیات
denial operations	عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
denial operations	عملیات ممانعتی
covert operations	عملیات پنهانی
covert operations	عملیات مخفی
air operations	عملیات هوایی
continuity of operations	تسلسل عملیات
aerospace projection operations	بالای منطقه عملیات
aerospace projection operations	عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
the four basic arithmetic operations	چهار عمل اصلی [ریاضی]
air area operations	عملیات منطقه هوایی
chief of naval operations	فرمانده عملیات دریایی
Counter – espionage operations k.	عملیات ضد جاسوسی
black market operations	عملیات بازار سیاه
joint amphibious operations	عملیات مشترک اب خاکی
data transfer operations	عملیات انتقال داده
counter air operations	عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
air ground operations	عملیات مشترک زمینی وهوایی
open market operations	عملیات بازار ازاد
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
farmgate type operations	رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
assistant chief of staff, g (operations	معاونت عملیات
vehicle used for migrant-smuggling operations	خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations	رکن سوم اداره سوم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com