Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
English
Persian
concurrent programming
برنامه نویسی همزمان
Other Matches
concurrent
دریک وقت واقع شونده موافق
non concurrent
نا همراه
non concurrent
نا موافق
concurrent
تقریباگ همزمان
concurrent
نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
concurrent
چند منظوره
concurrent
همزمان
concurrent
همرو همزمان
concurrent
متقارن
concurrent processing
پردازش همزمان
concurrent force
نیروی همرس
concurrent execution
اجرای همزمان
concurrent jurisdiction
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
concurrent operation
عملکرد همزمان
concurrent reinforcement
تقویت همزمان
concurrent training
اموزش همزمان
concurrent validity
اعتبار همزمان
concurrent variation
تغییر همزمان
concurrent program execution
اجرای همزمان برنامه
programming
نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming
برنامه نویسی کامپیوتر
programming
برنامه ریزی
programming
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming
نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming
برنامه نویسی
programming
GOLORP
programming
نوشتن داده در وسیله PROM
optimm programming
برنامه نویسی بهینه
optimum programming
برنامه نویسی بهینه
programming aids
ادوات برنامه نویسی
programming aids
کمک برنامه نویسی
programming language
زبان برنامه نویسی
nonlinear programming
برنامه ریزی غیر خطی
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
non numeric programming
برنامه ریزی غیر عددی
multi programming
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای
programming librarian
بایگان برنامه نویسی
programming linguistics
زبان شناسی برنامه نویسی
systems programming
برنامه نویسی سیستم
symbolic programming
برنامه نویسی سمبلیک
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
system programming
برنامه نویسی سیستم
structured programming
برنامه نویسی ساخت یافته
quantitative programming
برنامه ریزی کمی
quadratic programming
تابع هدف درجه دوم است
quadratic programming
برنامه ریزی غیرخطی
programming team
تیم برنامه نویسی
programming statement
حکم برنامه نویسی
programming specification
مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
programming methods
روشهای برنامه ریزی
top down programming
برنامه سازی از بالا به پایین
goal programming
برنامه ریزی ارمانی
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
conversational programming
برنامه سازی محاورهای
integer programming
برنامه ریزی عدد صحیح
mathematical programming
برنامه نویسی ریاضی
defensive programming
برنامه نویسی تدافعی
discrete programming
برنامه سازی گسسته
functional programming
برنامه نویسی تابعی
elegant programming
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
dynamic programming
برنامه ریزی پویا
dynamic programming
برنامه سازی پویا
integer programming
برنامه سازی صحیح
interactive programming
برنامه سازی فعل و انفعالی
computer programming
برنامه نویسی کامپیوتری
application programming
برنامه نویسی کاربردی
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic programming
برنامه نویسی اتوماتیک
logic programming
برنامه نویسی منطقی
linear programming
برنامه نویسی خطی
linear programming
برنامه ریزی خطی
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
bottom up programming
ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
dynamic programming
برنامه نویسی پویا
certificate in computer programming
CCP
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
turning programming language
زبان برنامه نویسی تورینگ
planning programming budgetting
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
planning programming budgetting
system
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
object language programming
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
low level programming language
زبان برنامه نویسی سطح پایین
object oriented programming language
زبان برنامه نویسی موضوعی
special purpose programming language
زبان برنامه نویسی تک منظوره
high level programming language
زبان برنامه نویسی سطح بالا
input output programming system
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com