Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
constant cost industry	صنعت هزینههای ثابت
Other Matches
increasing cost industry	صنایع با هزینههای افزایشی
decreasing cost industry	هزینه نزولی صنعتی
increasing cost industry	حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
constant cost	هزینه ثابت معادل cost fixed
constant cost	قیمت ثابت
industry	صنعت
industry	کوشایی
industry	مجاهدت
industry	پیشه و هنر ابتکار
industry	صناعت
service industry	صنعت خدمات
plastic industry	صنعت پلاستیک
oil industry	صنعت نفت
ceramics industry	صنعت سرامیک
nationalized industry	صنعت ملی شده
sick industry	صنعت بیمار
sick industry	صنعت عقب مانده
motorcar industry	صنعت اتومبیل
automotive industry	صنعت اتومبیل
textile industry	صنعت نساجی
textile industry	صنعت بافندگی
agro industry	کشت و ساخت
agro industry	کشت و صنعت
competitive industry	صنعت رقابتی
computer industry	صنعت کامپیوتر
ministry of industry	وزارت پیشه و هنر
declining industry	صنعت درحال تنزل
contracting industry	صنعت ساختمان
domestic industry	صنعت داخلی
electric industry	صنعت برق
expanding industry	صنعت در حال گسترش
extractive industry	صنعت استخراجی
infant industry	صنعت نوزاد
export industry	صنعت صادراتی
iron industry	صنعت اهن
location of industry	تعیین مکان صنعت
location of industry	تعیین محل استقرار صنعت
manufacturing industry	صنعت کارخانهای
family industry	صنعت خانوادگی
declining industry	صنعت رو به زوال
heavy industry	صنایع سنگین
weak industry	صنعت ضعیف
weak industry	صنعت کساد
cottage industry	کارگاه خانگی
cottage industry	صنعت روستایی
cottage industry	فرآورد خانگی
petrochemical industry	صنعتشیمیاییفرآوردههاینفتی
light industry	صنعتساختاشیاءبااندازهکوچک
Want is the mother of industry. <proverb>	خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
transport industry	صنعت حمل و نقل
transport industry	تجارت حمل و نقل
labour intensive industry	صنعت کاربر
non ferrous metal industry	صنعت فلزات غیراهنی
structrual engineering industry	صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
structrual engineering industry	صنعت سازه
Industry Standard Architecture	استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
to protect home industry	صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
labour intensive industry	صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
metal working industry	صنعت فلزکاری
small scale industry	صنعت به مقیاس کوچک
machine building industry	صنعت ماشین سازی
Irans industry is progressing.	صنعت ایران درحال ترقی است
motor vehicle industry	صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
iron and steel working industry	صنعت اهن و فولاد
poor prospects for the steel industry	دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
extended industry standard architecture	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
long run industry supply curve	منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.	صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
constant	پایدار
constant	ثابت قدم
constant	باثبات استوار
constant	فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant	وفادار
constant	عدد ثابت
constant	کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
constant	دائمی
constant	فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant	ثابت
constant	دادهای که مقدارش ثابت است
constant	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant	همیشگی
constant	ثابت دایمی
constant	پایا
constant	مقدار ثابت
constant	آنچه تغییر نمیکند
constant	مداوم
figurative constant	ثابت تلویحی
force constant	ثابت نیرو
gravitational constant	ثابت گرانش
frequency constant	ثابت فرکانس
gas constant	ثابت گازها
gas constant	ثابت گاز
formation constant	ثابت تشکیل
field constant	ثابت میدان
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
declination constant	زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
decay constant	ثابت تباهی
curie constant	ثابت کوری
cryoscopic constant	ثابت انجماد سنجی
coupling constant	ثابت جفت شدن
dissociation constant	ثابت تفکیک
physical constant	ثابت فیزیکی [فیزیک]
instability constant	ثابت ناپایداری
Napier's constant	عدد نپر [ریاضی]
equilibrium constant	ثابت تعادل
electric constant	ثابت الکتریکی
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
Napier's constant	عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
disintegration constant	ثابت تلاشی
gravitational constant	ثابت جاذبه
hubble constant	ثابت هابل
physical constant	ثابتهای فیزیکی
planck's constant	ثابت پلانک
propagation constant	ثابت انتشار
proportionality constant	ثابت تناسب
rate constant	ثابت سرعت
real constant	ثابت حقیقی
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
screening constant	ثابت پوشش
stefan's constant	ثابت استفان
shielding constant	ثابت حفافتی
stability constant	ثابت پایداری
spring constant	ضریب فنریت
overall formation constant	ثابت تشکیل کلی
numeric constant	ثابت عددی
newton constant	ثابت نیوتون
inertia constant	ثابت اینرسی
ionization constant	ثابت یون
A constant guest is never welcome . <proverb>	به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
planck's constant	کوانتوم کنش
lattice constant	ثابت شبکه
madelung constant	ثابت مادلونگ
magnetic constant	پرمئابیلیته ی در خلاء
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
velocity constant	ضریب سرعت
velocity constant	ثابت سرعت
multiplying constant	مضرب ثابت
time constant	ثابت زمانی
weiss constant	ثابت وایس
solar constant	ثابت خورشیدی
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
constant potential	اختلاف پتانسیل ثابت
constant factors	عوامل ثابت
cosmological constant	ثابت کیهان شناختی
constant pressure	فشار ثابت
constant power	توان دائمی
constant power	توان ثابت
constant current	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
constant error	خطای ثابت
constant current	شدت ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
calibration constant	ثابت درجه بندی
constant capital	سرمایه ثابت
constant of the cone	زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
constant speed	سرعت ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
attenuation constant	ثابت تضعیف
constant voltage	ولتاژ ثابت
constant voltage	فشار الکتریکی ثابت
constant return	بازده ثابت
constant current	جریان دائم
absorption constant	ضریب جذب
constant potential rectifier	یکسو کننده با ولت ثابت
constant potential generator	مولد با ولت ثابت
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
specific rate constant	ثابت ویژه سرعت
stepwise formation constant	ثابت تشکیل مرحلهای
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال
inductive time constant	ثابت زمانی القا
constant potential distribution	توزیع با ولت ثابت
thermodynamic equilibruim constant	ثابت تعادل ترمودینامیکی
constant velocity joint	تویی چرخ
image transfer constant	ثابت انتقال تصویر
polaron coupling constant	ثابت جفت شدن پولارونها
constant speed motor	موتور با سرعت ثابت
capacitive time constant	ثابت زمانی فرفیت
constant return to scale	بازده ثابت نسبت به مقیاس
floating point constant	ثابت ممیز شناور
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
constant stimulus method	روش محرک ثابت
constant speed unit	گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
constant speed drive	چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
constant pressure combustion	احتراق در فشار ثابت
gas law constant	قانون ثابت گازها
image phase constant	ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
constant current regulator	تنظیم با امپر ثابت
constant amperage regulation	تنظیم با امپر ثابت
constant potential regulator	ولتپای
relative dielectric constant	ثابت دی الکتریک نسبی
reaction rate of constant	ثابت سرعت واکنش
constant voltage regulator	ولتپای
constant potential transformer	مبدل با ولت ثابت
constant speed propeller	ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
constant speed regulation	تنظیم با سرعت ثابت
ion product constant	ثابت حاصلضرب یونی
constant current charge	شارژ با جریان ثابت
constant current distribution	توزیع با شدت ثابت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com