English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (1 milliseconds)
English Persian
cottage industry کارگاه خانگی
cottage industry صنعت روستایی
cottage industry فرآورد خانگی
Other Matches
cottage کلبه
cottage خانه روستایی
bengal cottage [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
holiday cottage ویلای اجاره ای برای تعطیلات
cottage cheese نوعی پنیر دلمه شده
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
cottage industries فرآورد خانگی
cottage pie غذاییبا گوشترندهشدهوسیبزمینیخیساندهشده
cottage loaf نوعینان
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
English cottage خانه ویلایی
cottage industries کارگاه خانگی
cottage industries صنعت روستایی
Can I rent a holiday cottage? آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child. عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
industry پیشه و هنر ابتکار
industry صناعت
industry مجاهدت
industry کوشایی
industry صنعت
oil industry صنعت نفت
sick industry صنعت بیمار
service industry صنعت خدمات
ministry of industry وزارت پیشه و هنر
nationalized industry صنعت ملی شده
plastic industry صنعت پلاستیک
textile industry صنعت نساجی
textile industry صنعت بافندگی
weak industry صنعت ضعیف
weak industry صنعت کساد
transport industry صنعت حمل و نقل
Want is the mother of industry. <proverb> خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
petrochemical industry صنعتشیمیاییفرآوردههاینفتی
light industry صنعتساختاشیاءبااندازهکوچک
manufacturing industry صنعت کارخانهای
transport industry تجارت حمل و نقل
heavy industry صنایع سنگین
infant industry صنعت نوزاد
contracting industry صنعت ساختمان
declining industry صنعت درحال تنزل
sick industry صنعت عقب مانده
family industry صنعت خانوادگی
extractive industry صنعت استخراجی
declining industry صنعت رو به زوال
expanding industry صنعت در حال گسترش
electric industry صنعت برق
domestic industry صنعت داخلی
automotive industry صنعت اتومبیل
agro industry کشت و ساخت
export industry صنعت صادراتی
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
ceramics industry صنعت سرامیک
iron industry صنعت اهن
competitive industry صنعت رقابتی
agro industry کشت و صنعت
computer industry صنعت کامپیوتر
motorcar industry صنعت اتومبیل
location of industry تعیین مکان صنعت
Irans industry is progressing. صنعت ایران درحال ترقی است
machine building industry صنعت ماشین سازی
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
labour intensive industry صنعت کاربر
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
metal working industry صنعت فلزکاری
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
small scale industry صنعت به مقیاس کوچک
structrual engineering industry صنعت سازه
structrual engineering industry صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
to protect home industry صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
non ferrous metal industry صنعت فلزات غیراهنی
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
iron and steel working industry صنعت اهن و فولاد
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
poor prospects for the steel industry دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
long run industry supply curve منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com