Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
court of inquiry
کمیسیون تحقیق
court of inquiry
دادگاه تفتیش
court of inquiry
بازپرسی
Other Matches
inquiry
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry
خبرگیری
inquiry
پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry
سوال
inquiry
ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry
حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiry
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiry
پرس و جو
inquiry
اسستسفار درخواست
inquiry
استسفار استعلام استعلامیه
inquiry
تحقیق
inquiry
خبر گیری
inquiry
پرسش بازجویی
inquiry
رسیدگی
inquiry
سئوال استعلام
inquiry
جستار
inquiry
بررسی
inquiry
بازرسی
inquiry
بازجویی
committee of inquiry
کمیته بازرسی
inquiry system
سیستم پرسش- پاسخ
inquiry office
دفتر اطلاعات
inquiry processing
فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
inquiry documents
اسناد بازرسی
committee of inquiry
کمیسیون بازجویی
courts of inquiry
دادگاه تفتیش
courts of inquiry
کمیسیون تحقیق
inquiry station
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
inquiry office
اداره خبر گیری
courts of inquiry
بازپرسی
this act provoked my inquiry
این کار موجب پرسش من است
To hold an official inquiry.
تحقیق رسمی بعمل آوردن
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
right court
زمین سرویس سمت راست
court
خواستگاری
court
دادگاه
court
عشق بازی کردن
court
زمین ورزشهای محوطهای
court
محکمه
the court above
محکمه بالاتر
court of a
محکمه استیناف
court
دادگاه افهار عشق
court
دربار
court
حیاط
out of court
داد باخته
out of court
محکوم علیه
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
to appear before the court
در دادگاه ظاهر شدن
court
بارگاه
to court favour
توجه و التفات کسی را طلب کردن
superior court
دادگاه تمیز
superior court
دادگاه عالی
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
summary court
دادگاه بدوی
squash court
زمین بازی اسکواش
service court
محل فرود سرویس اسکواش
supreme court
دیوان عالی کشور
supreme court
دیوان تمیز
tennis court
زمین تنیس
municipal court
دادگاه داخلی
the superme court
دیوانعالی کشور
open court
محکمه عمومی
open court
دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
to pay court
عرض بندی کردن
municipal court
دادگاه شهرداری
to put out of court
شایسته مطرح کردن ندانستن
to put out of court
از دستور خارج کردن
service court
محل فرود سرویس
out door court
زمین هوای ازاد
disciplinary court
محمکه انتظامی
probate court
محکمه امور حسبی
probate court
دادگاه وصایا و ارث
prize court
شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
president of the court
رئیس دادگاه
practice court
دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
police court
محکمه خلاف
police court
دادگاه خلاف
police court
کلانتری
tennis court
07/32 در59/01 متر
police court
ضابطین شهربانی
playing court
زمین بازی
peace court
صلحیه
peace court
دادگاه بخش
provost court
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
rear court
انتهای زمین
religious court
محکمه شرع
provost court
دادگاه پادگانی
base-court
حیات بیرونی
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
to bring somebody before the court
[s]
کسی را دادگاه بردن
ball is in your court
<idiom>
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
to have recourse to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to apply to a court
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نوبت تو است.
The ball is in your court.
<idiom>
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
court division
بخش دادگاه
court division
دادگاه
court style
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
to settle out of court
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
kangaroo court
دادگاه پوشالی
court shoes
رجوع شود به pump
court shoe
رجوع شود به pump
volleyball court
9 در 81 متر
volleyball court
زمین والیبال
trial court
دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
trailer court
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
traffic court
دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court
دادگاه عبور و مرور
kangaroo court
دادگاه غیرقانونی
kangaroo court
دادگاه مندرآوردی
law court
دادگاه قضایی
out of court settlement
توافق بدون محکمه
[حقوق]
kangaroo court
<idiom>
hold court
<idiom>
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
High Court
دادگاهویژهجرائممهم
crown court
دادگاهیدر انگلستانو ولز
court of law
دادگاه
right service court
داورسرویسراست
court referee
داورزمینبازیسرپوشیده
centre court
حیاطمیانی
traffic court
دادگاه تخلفات رانندگی
district court
صلحیه
court procedure
محاکمه
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order
قرار صادره از دادگاه
court of review
دادگاه تجدید نظر
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of province
دادگاه استان
change court
تعویض زمین
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
court session
جلسه دادگاه
court tennis
تنیس داخل سالن
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
district court
دادگاه بخش
disciplinary court
دادگاه انتظامی محکمه اداری
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
cross court
بسمت مخالف زمین در قطر
criminal court
دادگاه جنایی
criminal court
راز و نیاز کردن
criminal court
عشق بازی کردن
criminal court
محکمه جنائی
court yard
حیاط
circuit court
دادگاه منطقهای
circuit court
دادگاه استیناف
clerk of the court
کاتب
court martiall
دادگاه نظامی
country court
دادگاه بخش
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court card
صورت :شاه
court card
بی بی
court card
سرباز
court martial
دادگاه نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court martiall
شورای نظامی
court material
دادگاه نظامی
court of appeals
دادگاه استیناف
court of justice
دادگاه
court of iquiry
دادگاه رسیدگی
court of grievances
دادگاه مظالم
commercial court
دادگاههای صنفی
contempt og court
اهانت به دادگاه
court of first instance
دادگاه بدوی
court of first instance
محکمه بدایت
court of first instance
دادگاه شهرستان
court games
بازیهای محوطهای
motor court
متل
kangoroo court
دادگاه محلی
kangoroo court
دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
jurisdiction of the court
صلاحیت دادگاه
judicial court
محاکم عدلیه
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
international court
دادگاه بین المللی
inns of court
کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
left court
زمین سرویس سمت چپ
odd court
زمین سرویس سمت چپ
court-martial
دردیوان حرب محاکمه کردن
moot court
دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
military court
دادگاه نظامی
mid court
وسط زمین
martial court
دادگاه نظامی
magistrates court
دادگاه جنحه
lower court
محکمه تالی
juvenile court
دادگاه نوجوانان
juvenile court
دادگاه اطفال
court of appeal
دادگاه استان
court of appeal
محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
half court
زمین سرویس
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
court of appeal
دادگاه پژوهش
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
court of appeal
دادگاه عالی محکمه استیناف
front court
نیمهای که به ان حمله میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com