Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
English
Persian
cover shame
عذر
cover shame
بهانه
Other Matches
She has no sense of shame . She doesnt know the meaning of shame.
خجالت سرش نمی شود
I was put to shame. I was shame-stricken.
رو سیاه شدم
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
shame
عار
shame
ننگ
shame
شرمساری ازرم
shame
خجلت
shame
شرم
shame
شرمساری
shame on you!
خجالت بکشید!
shame on you!
<idiom>
رویتان سیاه
shame
شرمنده کردن
to shame somebody
کسی را شرمنده کردن
without shame
<adj.>
بی حیا
Shame on you !
تف بر این زندگی
to shame somebody
کسی را ننگین کردن
to shame somebody
به کسی خجالت دادن
shame
ننگین کردن
shame
خجالت دادن
to put to shame
شرمسارکردن
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
to bring shame upon somebody
کسی را ننگین کردن
to cry shame upon
اعتراض سخت بر...کردن
to bring shame upon somebody
به کسی خجالت دادن
to put somebody to shame
به کسی خجالت دادن
to put somebody to shame
کسی را شرمنده کردن
To shame death.
خود رابمردن زدن
To be put to shame.
روسیاه شدن
to bring shame upon somebody
کسی را شرمنده کردن
Shame on you!It is shameful!
خجالت بکش !خجالت دارد !
to put somebody to shame
کسی را ننگین کردن
Idlenes is the partnet of want and shame..
<proverb>
عاقبت تنبلى ایتیاج و شرمسارى است .
He hung his head in shame.
از خجالت سرش راپایین انداخت
He feels shame at failing in his exam .
ازاینگه در امتحان مردود شده خجالت می کشد
I blushed with shame. I was terribly ashamed.
ازخجالت آب شدم
to cover in
پرکردن
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all
بارانی یا روپوش
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
under cover
سربسته درپاکت
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
to cover up
پوشاندن
to cover up
پیچیدن
to cover in
پوشاندن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
جان پناه گرفتن
under cover
<idiom>
پنهان شدن
cover all
رولباسی
cover
جلد سرپوش
cover
بسته بندی
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
نگهبان بگوش
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
بازی دفاعی
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover
سطح برف
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
پوشاندن
cover
سقف زدن
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
تامین
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
امادگی
cover
روپوش
cover
حاوی بودن درپوش
cover
حایل شدن
cover
جلد
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
سرپوش
cover
پوشش
cover
تامین کردن
cover
طی کردن
cover
پنهان کردن
cover
جلد کردن
cover
انجام دادن
cover
رویه لفاف
cover
پاکت
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
اختفاء
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
حفاظ
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
ستارهی روی جلد
to cover much ground
جامع بودن
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
to cover much ground
رسابودن
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
to cover much ground
وسیع بودن
cover girls
ستارهی روی جلد
battery cover
پوششباطری
filter cover
پوششفیلتر
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
binding cover
پوشش تعهد شده
pan cover
پوششکنه
bed cover
روتختی
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
loose cover
روکش
duvet cover
روپوشقابلشستشو
valve cover
روپوشسرپاپ
speaker cover
پوششصدا
sliding cover
پوششمتحرک
seat cover
پوششصندلی
pillow cover
ستونمخروطی
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
lever cover
پوششدربازکن
head cover
محافظسر
glass cover
پوشششیشهای
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cover plate
پشت بندصفحه بست
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
batterty cover
سرپوش باتری
depleted cover
پوشش کاهسته
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
dust cover
سرپوش غبارگیر
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
extra cover
بازیگر بل گیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
cover plate
صفحه سرپوش
cover note
گواهی پوشش بیمه
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover
پوشش ستون
communication cover
پوشش مخابراتی
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cell cover
درپوش باتری
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cover an angle
زاویهای را بستن
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
protective cover
روپوش حفاظ
piston cover
کف پیستون
piston cover
پوشش پیستون
protective cover
جان پناه دفاعی
protective cover
پوشش حفافتی
comparative cover
پوشش نسبی
protective cover
روکش محافظ
radiator cover
روکش رادیاتور
saddle cover
زین پوش
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
غاشیه
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open cover
بیمه نامه باز
fire cover
پوشش اتش
base cover
عکس برداری اولیه
hatch cover
درب دهلیز
hatch cover
درپوش دوردریچه
insurance cover
پوشش بیمه
air cover
پوشش هوایی
hub cover
قالپاق چرخ
ice cover
یخپوش
magneto cover
سرپوش مگنت
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
cheque book cover
پوششدفترچهچک
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
perforated cover plates
صفحات مشبک
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com