English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (4 milliseconds)
English Persian
crab border حاشیه خرچنگی [فرش]
Other Matches
crab پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crab حرکت جانبی ناو
crab به پهلو حرکت کردن
crab کج خلق
crab عصبانی شدن باعث تحریک وعصبانیت شدن ادم ترشرو
crab جرزدن عصبانی کردن
crab خرچنگ گرفتن
crab خرچنگ
crab برج سرطان
crab f. خرچنگ وار
crab f. مانندخرچنگ
crab apple سیب صحرایی
jonah crab خرچنگ بزرگ امریکای غربی
fiddler crab نوعی خرچنگ نقب زن
crab nebula سحابی خرچنگی
crab nebula ابری خرچنگی
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
crab louse شپش زهار
crab catcher مرغ خرچنگ خور
catch a crab تصادفا پارو را داخل اب کردن
crab spider رتیل باغی
crab apples سیب صحرایی
king crab خرچنگ نعلی
king crab خرچنگی که ماننداست به نعل
to crab [American E] [about something] غرغر کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] گله کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] ناله کردن [درباره چیزی]
to crab [American E] [about something] نق نق زدن [درباره چیزی]
as sour as a crab <idiom> مثل برج زهرمار
hermit crab خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
land crab n خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
crab pulley قرقرهافقی
travelling crab حلقهقابلحرکت
crab louse شپشک
crab cocktail مخلوط خرچنگ
crab soup سوپ خرچنگ
to crab [American E] [about something] قر زدن [درباره چیزی]
Cancer the Crab (June 22) برجسرطان
You cannot make a crab walk straight . <proverb> نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
at the border to دم مرز به
border حاشیه فرش
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
border حاشیه زه
border کناره
border لبه دارکردن
border حاشیه دار کردن
border کنار
border حاشیه گذاشتن
border کران
border زه
border پشته
border پشته خاکی
border مرز
border دوره
border حریم
border سرحد
border حاشیه
border لبه
border کناره مرز
border خط مرزی
border لبه گذاشتن
border سجاف کردن
border مجاور بودن
border فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
carnation border حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
cartouche border قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
border installations تاسیسات مرزی
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
Kufic border حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
meander border [طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
border crosser عبور کنندگان از مرز پناهندگان
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
baberpole border شیرازه بافته شده از دو رنگ
border line خط کنار
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
border break ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
border line خط راهبر
border land زمین مرزی
cathode border مرز کاتد
border line خط حاشیه
border stone سنگ مرزی
border stone جدول
border method روش نواری
border line خط راهنما
purple border حاشیهارغوانی
border post ساختمانمرزبانی
herbaceous border محوطهگیاهی
border guard پلیس مرزبانی
border police پلیس مرزبانی
border check irrigation ابیاری نواری
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
border ditch irrigation ابیاری نواری
smuggler [of people across a border] قاچاقچی آدم [در سر مرز]
curled leaf border حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
He crossed the frontier(border-line). ازمرز رد شد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com