Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
crystal field stabilization energy
انرژی پایداری میدان بلور
Other Matches
ligand field stabilization energy
انرژی پایداری میدان لیگاند
crystal energy
انرژی بلور
crystal field theory
نظریه میدان بلور
electrostatic crystal field theory
نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
field energy
انرژی میدان
magnetic field energy
انرژی میدان مغناطیسی
stabilization
ایجادموازنه
stabilization
پابرجاسازی تثبیت
stabilization
پایاسازی
stabilization
متعادل کردن تعادل
stabilization
ثبات دادن
stabilization
استوارسازی
stabilization
ثبات
stabilization
استواری
stabilization
تحکیم
stabilization
تثبیت
stabilization
برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
stabilization
استوار سازی
voltage stabilization
تثبیت فشار الکتریکی
mechanical stabilization
استوارسازی مکانیکی
voltage stabilization
تثبیت ولتاژ
stabilization policy
سیاست تثبیت اقتصادی
wage stabilization
ثبات دستمزد
wage stabilization
تثبیت مزد
price stabilization
تثبیت قیمت
frequency stabilization
پایدار نمودن فرکانس
economic stabilization
تثبیت اقتصادی
mechanical stabilization
تثبیت مکانیکی
price stabilization
ثبات قیمت
exchanged stabilization fund
صندوق تثبیت ارز
zener diode stabilization
تثبیت کنندگی دیود زنر
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
crystal
زلال بلوری کردن
crystal
شفاف
crystal
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
بلور
crystal
کریستال
crystal
بلور کوارتز
crystal set
گیرنده اشکارساز
crystal allotropy
چند شکلی بلور
crystal set
اشکارساز کریستالی
crystal axis
محور کریستال
crystal set
رادیوی ترانزیستوری
crystal rectifier
دو قطبی بلورین
crystal rectifier
دیود
crystal pulling
بلور پردازی
crystal control
تنظیم با بلور
crystal plane
صفحه بلور
crystal plane
سطح بلوری
crystal structure
ساختار بلور
crystal diode
دیود بلوری
crystal transducer
مبدل
crystal system
دستگاه بلور
host crystal
بلور زمینه
pizoelectric crystal
کریستال پیزوالکتریک
crystal water
اب تبلور
crystal transducer
کریستالی
monovalent crystal
بلور تک والانسی
molecular crystal
بلور مولکولی
mixed crystal
کریستال امیخته
mixed crystal
کریستال مخلوط
metal crystal
بلور فلز
valence crystal
بلور کووالانسی
filter crystal
کریستال صافی
crystal defect
نقص بلور
colored crystal
بلور سنگین
crystal lattice
شبکه بلوری
ionic crystal
بلور یونی
crystal lattice
شبکه کریستالی
crystal lattice
شبکه بلور
crystal microphone
میکروفون بلوری
crystal oscillator
نوسان ساز کریستالی
crystal pendant
اویز
crystal pickup
پیکاپ بلورین
covalent crystal
بلور کووالانسی
atomic crystal
بلور اتمی
crystal pickup
پیک اپ کریستالی
crystal lattice
شبکه بلورین
crystal lattic
شبکه کریستالی
crystal growth
رشد بلور
crystal detector
اشکارساز بلورین
crystal diode
دیود
crystal gazer
ساحر یا جادوگر
cast crystal
بلور ریخته
crystal gazing
بلور بینی
host crystal
بلور میزبان
crystal glass
بلور
iceland crystal
بلور ایسلند
ideal crystal
کریستال ایده ال
crystal grain
دانه بلوری
crystal mixer
ترکیب کننده دیودی
crystal plane
سطح کریستالی
quartz crystal
بلور کوارتز
crystal drop
اشککریستالی
crystal button
ریسهکریستالی
x cut crystal
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
crystal filter
صافی بلورین
single crystal
تک بلور
rock crystal
سنگ بلور
distorted crystal
بلور واپیچیده
crystal ball
انتن رادار
crystal ball
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls
انتن رادار
crystal balls
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
quasi crystal
شبه بلور
crystal clear
واضح-مبرهن
liquid crystal
کریستال مایع
as clear as crystal
<idiom>
مثل اشک چشم
[زلال]
I cant do any crystal – gazing .
علم غیب که ندارم
detecting crystal
بلور اشکارساز
hexagonal crystal system
سیستم کریستال شش گوش
frequency changer crystal
بلور تغییر دهنده بسامد
liquid crystal displays
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
crystal ball stopper
گلوله بلوری شیشه لیموناد
crystal video rectifier
یکسوکننده بلورین ویدئو
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
burnout of a crystal rectifier
سوختن یکسوکننده دیودی
inert gas crystal
بلور گازهای بی اثر
interplanar crystal spacing
فاصله بین صفحهای
liquid-crystal display
نمایشکریستالمایع
noble gas crystal
بلور گازهای بی اثر
crystal frequency changer efficiency
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.
مگر کف دستم را بو کرده بودم.
current sensitivity of a crystal rectifi
حساسیت یکسوکننده بلورین
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
energy
کارمایه
energy
زور
energy
انرژی
energy
توانایی
energy
قوه فعلیه
energy
نیرو
energy
ورج
energy
قدرت
energy
توانایی کار
energy
قوه بنیه
energy flow
سیلان انرژی
energy density
دانسیته انرژی
energy storage
انباره ی انرژی
energy regeneration
بازیابی انرژی
energy dissipation
پراکنده سازی انرژی
energy equation
معادله انرژی
energy eigenstate
ویژه حالت انرژی
energy shell
لایه انرژی
energy shell
پوسته انرژی
energy flow
جریان انرژی
energy expenditure
هزینه انرژی
energy dissipation
انرژی اتلاف
energy quantum
کوانتوم انرژی
energy dissipation
اسراف انرژی
energy distribution
پخش انرژی
energy distribution
توزیع انرژی
energy drop
افت انرژی
energy efficiency
بازده انرژی لومینسانس
energy radiation
تابش انرژی
energy density
تکاتف یا چگالی انرژی
energy operates changes
نیرو مایه دگرگونی است
energy exchange
تبادل انرژی
energy supply
منبع انرژی
interchange of energy
تبادل انرژی
energy flow
شارش انرژی
energy spectrum
طیف انرژی
energy of activation
انرژی فعالسازی
energy of vibration
انرژی ارتعاشی
energy of vibration
انرژی ارتعاش
energy preservation
نگهداری انرژی
energy pattern
نقشه انرژی
energy plant
نیروگاه
energy production
تولید نیرو
energy plant
کارخانه تولید نیرو
energy pattern
الگوی انرژی
energy preservation
ذخیره انرژی
energy principle
اصل انرژی
energy loss
گمگشت انرژی
energy loss
تلف انرژی
energy line
خط انرژی
energy spectrum
بیناب انرژی
energy stage
لایه انرژی
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
energy level
تراز انژی
energy gain
بازده انرژی
energy gap
فاصله سطوح انرژی
energy gradient
شیب خط انرژی
energy intake
ورود انرژی
energy intake
مدخل انرژی
energy level
سطح انرژی
energy level
تراز انرژی
energy production
تولید انرژی
energy theorem
تئوری انرژی
potential energy
انرژی نهانی نیروی ذخیره
solar energy
انرژی خورشیدی
sound energy
انرژی صوتی
specific energy
انرژی مخصوص
strain energy
انرژی تغییر شکل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com