Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 170 (8 milliseconds)
English	Persian
development planning	برنامه ریزی توسعه
Other Matches
planning <adj.>	برنامه ریزی
planning	طرح ریزی
planning	سازماندهی نحوه انجام کاری
planning	نقشه کشی
planning	طراحی
planning	زمینه سازی
planning	طرحریزی طرح نقشه
overall planning	برنامه ریزی کلی
consolidated planning	برنامه ریزی تلفیقی
manpower planning	برنامه ریزی نیروی انسانی
imperative planning	برنامه ریزی اجباری
fire planning	طرح ریزی اتش
financial planning	برنامه ریزی مالی
directive planning	برنامه ریزی هدایت شده
educational planning	برنامه ریزی اموزشی
fire planning	طرح ریزی کردن اتش
economic planning	برنامه ریزی اقتصادی
planning guidance	راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
planning horizon	افق برنامه ریزی
planning horizon	مدت برنامه ریزی
decentralized planning	برنامه ریزی غیر متمرکز
national planning	برنامه ریزی ملی
career planning	طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
comprehensive planning	برنامه ریزی جامع
optimal planning	برنامه ریزی مطلوب
corporate planning	برنامه ریزی شرکت
planning comission	هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
centralized planning	برنامه ریزی متمرکز
central planning	برنامه ریزی مرکزی
centeralized planning	برنامه ریزی متمرکز
optimal planning	برنامه ریزی بهینه
career planning	طرح ریزی مشاغل
planning cycle	دوره برنامه ریزی
planning directive	دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning factor	معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
agricultural planning	برنامه ریزی کشاورزی
adhoc planning	برنامه ریزی روزمره
planning staff	ستاد طرح ریزی کننده
planning system	نظام برنامه ریزی
population planning	برنامه ریزی جمعیت
production planning	برنامه ریزی تولید
social planning	برنامه ریزی اجتماعی
product planning	برنامه ریزی محصولات
project planning	نقشه کشی ساختمان
spatial planning	امایش سرزمین
rural planning	برنامه ریزی روستائی
regional planning	برنامه ریزی منطقهای
state planning	برنامه ریزی دولتی
system planning	طرح ریزی سیستم
family planning	تنظیم خانواده
family planning	برنامه ریزی خانواده
planning permission	اجازه عمران و ابادی اراضی
town planning	شهرسازی
generalized planning	برنامه ریزی تعمیم یافته
sectoral planning	برنامه ریزی بخشی
planning model	الگوی برنامه ریزی
planning organization	سازمان برنامه
planning principles	اصول برنامه ریزی
inter sectoral planning	برنامه ریزی بین بخشی
multi level planning	برنامه ریزی چند سطحی
family planning programs	برنامههای تنظیم خانواده
short run planning	برنامه ریزی کوتاه مدت
planning programming budgetting	system
financial planning system	سیستم برنامه ریزی مالی
long run planning	برنامه ریزی بلند مدت
material requirements planning	برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
planning programming budgetting	نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
central planning team	تیم طرح ریزی مرکزی
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
basic planning guide	راهنمای اولیه طرح ریزی
military planning process	مراحل طرح ریزی نظامی
medium term planning	برنامه ریزی میان مدت
materials requirements planning	برنامه ریزی مواد مورد نیاز
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
development	توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
self development	پیشرفت نفس خود پیش برد
self development	توسعه نفس
well development	توسعه و شستشوی چاه
under development	دردست توسعه
development	برنامه ریزی تولید محصول جدید
development	رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development	گسترش
development	گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development	تکامل یافتن
development	رشد پیشرفت
development	زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development	مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development	کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development	رشد
development	ترقی نمو
development	بسط
development	توسعه
development	فهور
development	پیشرفت
development	ایجاد
top down development	توسعه از بالا به پایین
uneven development	توسعه نامتوازن
housing development	محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
pole of development	قطب توسعه
technical development	توسعه فنی
design development	آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
personnel development	برنامه ریزی استخدامی
software development	توسعه نرم افزاری
sexual development	رشد جنسی
rural development	توسعه روستائی
research and development	تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
research and development	تحقیق و توسعه
social development	توسعه اجتماعی
regional development	توسعه ناحیهای
regional development	توسعه منطقهای
recent development	فهورتازه
recent development	بسط جدید
recent development	بسط تازه
force development	برنامه تشکیل یکانها
bank development	گسترش شبکه بانکی
base development	تهیه پایگاه
economic development	توسعه اقتصادی
historical development	سیر تاریخی
development plan	طرح گسترش
development order	دستوربهبود اماد
internal development	رشد داخلی
internal development	توسعه داخلی
inward looking development policies	سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
inward looking development policies	درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
land development	احیای اراضی
development order	دستور ساخت اماد
historical development	توسعه تاریخی
development plan	طرح ارایش زمین
ecosystem development	گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
eco development	بوم گسترد
eco development	بوم گسترش
development tools	ابزار توسعه
development time	زمان توسعه
development system	سیستم توسعه یافته
flank development	گسترش جناحی
force development	برنامه تامین یا بسیج یکانها
development policy	سیاست توسعه
manpower development	پرورش نیروی انسانی
development countries	کشورهای قابل توسعه
development plan	برنامه توسعه
curriculum development	برنامه ریزی درسی
cultural development	توسعه فرهنگی
combat development	پیشرفت اموزش رزمی
combat development	توسعه رزمی
pattern of development	الگوی توسعه
phasess of development	مراحل توسعه
child development	رشد کودک
base development	ساختن پایگاه
motor development	رشد حرکتی
development bank	بانک توسعه
development cost	هزینه توسعه در تولیدمحصول
mental development	رشد ذهنی
development budget	بودجه عمرانی
development aid volunteer	دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker	دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
desired rate of development	نرخ مطلوب توسعه
development aid volunteer	دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
spike [in a curve/development etc.]	پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
development aid worker	دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development support library	امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
program development tools	ابزار توسعه برنامه
international development association	مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
microcomputer development system	سیستم توسعه ریزکامپیوتر
program development cycle	چرخه ایجاد برنامه
anti development policy	سیاست ضد توسعه
big push theory of development	نظریه فشار شدید توسعه
bayley scale of infant development	مقیاس بیلی برای رشدکودکان
lincoln oseretsky development scale	رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]	حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com