Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 63 (5 milliseconds)
English	Persian
devil's claw	خفت پنجه دیوی
devil's claw	خفت پنجهای
Other Matches
claw off	به سمت باد امدن
claw	پنجهای شکل چنگ زدن
claw	چنگال
claw	سرپنجه جانوران ناخن
claw	پنجه
claw	چنگ
extended claw	پنجهبازشو
wolf's claw	رصن نبات کبریت گیاه کبریت
claw hatchet	تبر چنگال دار
claw hammer	چکش میخکش
claw hammer	چکش میخ کش
lobster claw	پنجه خرچنگی
claw hammer	چکش دوشاخ
go devil	ارابه دستی
go devil	لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
the devil	امان
the devil	رای
to go to the devil	جهنم شدن
to go to the devil	بجهنم رفتن
go devil	اژدر کوچک
go devil	ماشین بذرپاش دستی
go devil	مین یا نارنجک کوچک
devil	ابلیس
devil	نویسنده مزدور
devil	تند و تیزکردن غذا
devil	شیطان
devil	دیو
devil	روح پلید
devil	با ماشین خردکردن
raise a devil	شلوغ کردن
raise a devil	اشوب کردن
dare devil	نترس
to raise the devil	شلوق کردن
devil's advocate	کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate	شریک شیطان
devil's advocates	کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocates	شریک شیطان
He was working like the devil.	مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
devil-may-care <idiom>	نگرانی نداشتند
snow devil	بهمن
kill devil	طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
devil fish	هشت پا
devil fish	اختپوت
devil may care	بی باک
devil may care	بی توجه به مقام
devil may care	لاابالی
devil may care	لاقید
devil worship	شیطان پرستی
dare devil	بی باک
dare devil	بی پروا
blue devil	افسردگی
devil fish	چرتنه
devil's advocate <idiom>	[ارائه استدلال مخالف]
blue devil	ال
blue devil	دیو
sea devil	ماهی کوسه
dust devil	تنوره دیو
devil's paternoster	ورد نفرین امیز
give the devil his due <idiom>	منصف بودن
speak of the devil and he appears <idiom>	حلال زاده بودن
To be between the devil and the deep blue sea.	راه پس وپیش نداشتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com