Dictiornary-Farsi | distinguished symbol | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 92 (6 milliseconds)

English	Persian
distinguished symbol	نماد متمایز


Other Matches

distinguished	عالیرتبه
distinguished	برجسته مهم
distinguished	ممتاز
distinguished	مشخص
distinguished	برجسته
distinguished	متمایز
distinguished investigated by the	court supreme the by
distinguished investigated by the	رای تمیزی
distinguished investigated by the	ممیز
distinguished unit	یکان ممتاز
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
distinguished rug	قالی با ارزش و برجسته
distinguished investigated by the	رای دیوان عالی کشور
distinguished service cross	نشان صلیب خدمت
distinguished unit citation	نشان یکان برجسته
distinguished flying cross	نشان صلیب پرواز
distinguished flying cross	نشان ممتاز پرواز
distinguished service cross	نشان خدمت ممتاز
distinguished unit citation	نشان لیاقت یکان
symbol	نشان
symbol	سمبل
symbol	اشاره
symbol	رمز
symbol	نشانه
symbol	مظهر
symbol	بصورت سمبل دراوردن
symbol	رقم
symbol	رمز اشاره
symbol	نماد
symbol	علامت
symbol	علامت نمون
symbol	نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
symbol	لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
symbol	نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol	رمز اشاره شاخص
terminating symbol	نماد پایان بخش
term symbol	نشانه جمله طیفی
symbol table	جدول نمادها جدول نمادی
terminal symbol	نماد پایانی
symbol table	جدول علامت
Symbol font	نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
symbol table	جدول نمادها
symbol manipulation	دستکاری نمادها
symbol stringe	رشته نمادی
tracking symbol	نماد پیگردی
tracking symbol	علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
abstract symbol	نماد بی مسما
shorthand symbol	مخفف
terminal symbol	علامت پایانی
status symbol	نشانهی شان و اعتبار
status symbol	علامت مقام
status symbol	نماد منزلت
variable symbol	نماد متغییر
universal symbol	نماد همگانی
flowcharting symbol	علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
logic symbol	علامت منطقی
logic symbol	نماد منطقی
appropriation symbol	کد اعتبار
appropriation symbol	کد بودجه
authority symbol	نماد قدرت
base symbol	علایم قراردادی مبنا
composite symbol	علامت ترکیبی
flowchart symbol	نماد نمودار گردشی
flowchapt symbol	نماد روند نما
connector symbol	علامت اتصال
external symbol	علامت خارجی
logical symbol	علامت منطقی
mnemonic symbol	نماد حفظی
special symbol	نماد خاص
accounting symbol	علایم مشخصه حساب
special symbol	نماد ویژه
punctuation symbol	نماد نقطه گذاری
processing symbol	علامت پردازش
aiming symbol	ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
annotation symbol	علامت حاشیه نویسی
phallic symbol	نماد قضیب
nonterminal symbol	نماد غیر پایانی
decision symbol	علامت تصمیم
token [symbol, abbreviation]	مخفف
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
symbol arrangement test	ازمون نمادارایی
symbol substitution test	ازمون جانشین سازی نمادها
predefined process symbol	علامت فرایند از پیش تعریف شده
predefined process symbol	نماد فرایند از پیش تعریف شده
It is not much of a reputation (status symbol) for one.	اینهم برای آدم شهرت نشد
input output symbol	علامت ورودی- خروجی
symbol digit test	ازمون نماد- رقم
the Green Dot® [recycling symbol]	علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
kahn's test of symbol arrangement	ازمون نماد ارایی کان