English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
English Persian
divisions of labour تقسیم کار
Other Matches
divisions تقسیم
divisions بخش رسته تقسیم کردن
divisions قسمت
divisions دایره
divisions لشگر
divisions بخش
divisions قسمت دسته بندی
divisions طبقه بندی
divisions لشکر
divisions اختلاف تفرقه
divisions تقسیمات
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
divisions عمل تقسیم
divisions گروه وزنی
divisions دسته گروه اسبهای مسابقه معین
long divisions بخش یا تقسیم بزرگ
shield divisions تقسیمدیواره
in labour در حال زایمان
f.labour بیگاری
in labour سر زا
labour کارگر عمله
labour کار
labour زحمت کوشش
labour درد زایمان
labour حزب کارگر
labour زحمت کشیدن
labour تقلاکردن
labour کوشش کردن
labour رنج
labour کارگر
labour نیروی انسانی
statute labour کار اجباری
statute labour بیگاری
statute labour بیگار
skilled labour کارگر ماهر
labour law حقوق کار
labour office اداره کارگزینی
labour policy سیاست استخدام کارکنان
manual labour امضای دستی
labour union اتحادیه کارگران
premature labour زاییمان پیش از موعد طبیعی
unpaid labour بیگار
unpaid labour بیگاری
labour day روز کارگر
slave labour بردهداری
labour-intensive صنعتیکهبهتعدادکارگرزیادینیازمنداست
labour market متقاضیکار
labour force مردمیکهتوانائیکارکردندارند
bonded labour کارکردندرقبالپولیکهقبلاقرضگرفتهشده
Labour Party حزب کارگر
unskilled labour کارگرانی که کارشان استادای نخواهد
unskilled labour نخواهد
unskilled labour کارهایی که استادی
labour law قانون کار
labour-saving کار کم کن رنج گاه
direct labour دستمزد مستقیم
day labour کار روزمزد
date labour کار روز مزد
common labour کارگر عمومی
casual labour کارگر اتفاقی
division of labour تقسیم کار
hard labour اعمال شاقه
labour saving کار کم کن رنج گاه
forced labour بیگاری
forced labour کار اجباری
labour code قانون کار
labour act قانون کار
indirect labour هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect labour کار غیرمستقیم
casual labour کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
imprisonment with hard labour حبس با اعمال شاقه
child labour legislation قانون مربوط به کارخردسالان
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
to labour [British English] در کار رنج بردن [زحمت کشیدن ]
labour is often the father of pleasure <proverb> مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
labour intensive industry صنعت کاربر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com