English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
dynamic balance تعادل و توازن حرکتی
Other Matches
dynamic وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamic قوهای
dynamic دینامیک
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic بالان
dynamic حرکتی
dynamic پویا
dynamic پویشی
dynamic جنبشی
dynamic نیروی درونی
dynamic نیروی مستقر
dynamic نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic متحرک
dynamic تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic شخص پرانرژی
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic ثیر گذاشتن روی داده ماشین
dynamic زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic test ازمون پویا
dynamic trait ویژگی پویشی
dynamic viscosity گرانروی مطلق
dynamic viscosity گرانروی مکانیکی
dynamic system سازگان پویا
lattice dynamic دینامیک شبکه
dynamic load بار دینامی
dynamic scheduling زمان بندی پویا
dynamic brake ترمزدینامیکی
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
dynamic system سیستم پویا
dynamic storage انباره پویا
dynamic stop ایست پویا
dynamic storage حافظه پویا
dynamic strength مقاومت دینامیکی
dynamic structure ساخت پویا
dynamic subroutine زیرروال پویا
dynamic characteristic مشخصه دینامیک
dynamic subroutine زیر روال پویا
dynamic system نظام پویا
dynamic stability تعادل پویا
dynamic relocation جابجاسازی پویا
dynamic relocation جابجایی پویا
dynamic loading بارگذاری جنبشی
dynamic load بار پویا
dynamic load بار جنبشی
dynamic link پیوند پویا
dynamic lift برای دینامیکی
dynamic lattice شبکه پویشی
dynamic factor ضریب دینامیکی
dynamic error خطای پویا
dynamic expander بسط دهنده دینامیکی
dynamic loudspesker بلند گوی دینامیک
dynamic memory حافظه پویا
dynamic microphone میکروفون دینامیکی
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
dynamic ram حافظه دستیابی تصادفی پویا
dynamic ram حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
dynamic programming برنامه سازی پویا
dynamic programming برنامه نویسی پویا
dynamic programming برنامه ریزی پویا
dynamic pressure فشار پویا
dynamic pressure فشار محرکه درونی
dynamic pressure فشار دینامیکی
dynamic model مدل پویا
dynamic model الگوی پویا
dynamic equilibrium تعادل دینامیکی
dynamic check مقابله پویا
dynamic braking ترمز واکنشی
dynamic braking ترمز دینامیکی
dynamic balay حمایت متحرک
dynamic analysis تحلیل دینامیک
dynamic analysis تحلیل پویا
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
dynamic analisis تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
dynamic allocation تخصیص پویا
dynamic convergence همگرایی دینامیک
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
dynamic contraction انقباض هم تنش
dynamic equilibrium تعادل پویا
dynamic economy اقتصاد متحرک
dynamic economy اقتصاد پویا
dynamic dump نسخه برداری پویا
dynamic dump روبرداری پویا
dynamic dump رو گرفت پویا
dynamic damper مستهلک کننده دینامیکی
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
dynamic address translation ترجمه پویای ادرس
micro dynamic model الگوی خرد پویا
macro dynamic model الگوی کلان پویا
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
dynamic address translate مترجم نشانی پویا
permanent magnet dynamic بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
dynamic simulation language زبان شبیه سازی پویا
dynamic shift register ثبات تغییر مکان پویا
dynamic storage allocation تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
dynamic address translate مترجم ادرس پویا
dynamic random access memory حافظه دستیابی مستقیم پویا
multibank dynamic random access memory حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
out of balance نامتعادل
to balance out میزان کردن [تنظیم کردن ]
balance موازنه صورت وضعیت
balance روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balance روش استفاده از همه ریشههای شبکه به یک اندازه
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
balance برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balance برای همه خطاها یکسان است
balance احتمال رویداد خطا
balance مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance هم وزن
balance بالانس کردن
balance موازنه
balance توازن
balance متعادل کردن
balance موازنه کردن تعادل
balance مانده برابرکردن
balance موازنه تتمه حساب
balance تراز
balance میزان
balance ترازو
balance مانده
balance تعادل
balance تتمه
balance ترازش
balance تراز شدن متعادل کردن ترازو
off balance <idiom> فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
available balance مانده موجود
off-balance فردیکهمتعادلنایستادهوهرلحظهامکانداردبرزمینبخورد
balance تراز همیاری
balance تراز کردن متعادل کردن بالانس
electric balance تعادل الکتریکی
spring balance تعادل فنری
induction balance تراز القا
idle balance مانده راکد مانده غیرفعال
idle balance مانده بیکار
heavy balance قپان
heat balance توازن گرمایی
heat balance تعادل حرارتی
hand balance بالانس روی دست
line balance تعادل خط
letter balance ترازوی نامه کشی
shoulder balance بالانس شانه
phase balance تعادل فازی
positive balance مانده مثبت
precision balance ترازوی دقیق
pressure balance فشارسنج
negative balance مانده منفی
roman balance قپان
scale of balance کپه
material balance موازنه مواد
mass balance موازنه جرم
magnetic balance تعادل میدان
magnetic balance تعادل مغناطیسی
frog balance بالانس قورباغهای
forearm balance بالانس روی ساقهای دست
trial balance تراز ازمایشی
visible balance تراز مرئی
voltage balance میزان ولتاژ
voltage balance موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
water balance بیلان اب
balance rail ریلتوازن
beam balance ترازو
Roberval's balance ترازویبلوار
bank balance پولموجود در حساببانکیفرد
hang in the balance <idiom>
trial balance ترازنامه ازمایشی
visible balance تراز اشکار
trade balance موازنه تجارتی
tiger balance بالانس ببر
static balance توازن ایستا
static balance بالانس ایستا
strike a balance موازنه بدست اوردن
swan balance بالانس قو
system balance تعادل سیستم
to strike a balance موازنه دراوردن
torsion balance ترازوی پیچشی
torsion balance میزان ت_نش
trade balance موازنه تجاری
tip the balance <idiom> تصمیم گرفتن ،نفوذ درتصمیم گیری
balance of power تعادل قدرتها
analytical balance ترازوی تجزیه
analytical balance تعادل تحلیلی
ampere balance امپرسنج متوازن
aerodynamic balance تعادل ایرودینامیکی
adverse balance مانده منفی
adverse balance موازنه منفی
active balance مانده مثبت
active balance موازنه مثبت
automatic balance ترازوی خودکار
balance beam چوب موازانه
balance of freight پس کرایه
balance of external liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com