English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
dynamic pressure فشار دینامیکی
dynamic pressure فشار محرکه درونی
dynamic pressure فشار پویا
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . اعمال فشار کردن
dynamic حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic دینامیک
dynamic قوهای
dynamic متحرک
dynamic سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic ثیر گذاشتن روی داده ماشین
dynamic زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamic نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic نیروی مستقر
dynamic جنبشی
dynamic وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamic حرکتی
dynamic شخص پرانرژی
dynamic پویا
dynamic نیروی درونی
dynamic بالان
dynamic پویشی
dynamic relocation جابجایی پویا
dynamic ram حافظه دستیابی تصادفی پویا
dynamic programming برنامه سازی پویا
dynamic programming برنامه نویسی پویا
dynamic programming برنامه ریزی پویا
dynamic relation روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
dynamic ram حافظه با دسترسی پویا حافظه پویا
dynamic model الگوی پویا
dynamic stability تعادل پویا
dynamic model مدل پویا
dynamic allocation تخصیص پویا
dynamic analisis تجزیه و تحلیل پویای اقتصادی
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
dynamic relocation جابجاسازی پویا
dynamic scheduling زمان بندی پویا
dynamic trait ویژگی پویشی
dynamic test ازمون پویا
dynamic system سازگان پویا
dynamic system سیستم پویا
dynamic system نظام پویا
dynamic subroutine زیر روال پویا
dynamic subroutine زیرروال پویا
dynamic structure ساخت پویا
dynamic strength مقاومت دینامیکی
dynamic storage حافظه پویا
dynamic storage انباره پویا
dynamic stop ایست پویا
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
dynamic viscosity گرانروی مطلق
dynamic analysis تحلیل پویا
dynamic loading بارگذاری جنبشی
dynamic load بار پویا
dynamic load بار دینامی
dynamic load بار جنبشی
dynamic link پیوند پویا
dynamic lift برای دینامیکی
dynamic lattice شبکه پویشی
dynamic factor ضریب دینامیکی
dynamic error خطای پویا
dynamic equilibrium تعادل پویا
dynamic economy اقتصاد متحرک
dynamic loudspesker بلند گوی دینامیک
dynamic dump نسخه برداری پویا
dynamic dump روبرداری پویا
dynamic analysis تحلیل دینامیک
dynamic balance تعادل و توازن حرکتی
dynamic balay حمایت متحرک
dynamic braking ترمز دینامیکی
dynamic braking ترمز واکنشی
dynamic characteristic مشخصه دینامیک
dynamic check مقابله پویا
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
dynamic contraction انقباض هم تنش
dynamic microphone میکروفون دینامیکی
dynamic memory حافظه پویا
dynamic convergence همگرایی دینامیک
dynamic damper مستهلک کننده دینامیکی
dynamic dump رو گرفت پویا
dynamic expander بسط دهنده دینامیکی
dynamic viscosity گرانروی مکانیکی
lattice dynamic دینامیک شبکه
dynamic brake ترمزدینامیکی
dynamic equilibrium تعادل دینامیکی
dynamic economy اقتصاد پویا
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
dynamic address translate مترجم نشانی پویا
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
dynamic simulation language زبان شبیه سازی پویا
dynamic shift register ثبات تغییر مکان پویا
permanent magnet dynamic بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
micro dynamic model الگوی خرد پویا
dynamic address translate مترجم ادرس پویا
dynamic address translation ترجمه پویای ادرس
macro dynamic model الگوی کلان پویا
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
dynamic storage allocation تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
dynamic random access memory حافظه دستیابی مستقیم پویا
multibank dynamic random access memory حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
pressure فشار هوا
pressure فشردن مضیقه
pressure فشار
pressure مشقت
pressure بار سنگین مصائب وسختیها
pressure from outside فشار از بیرون [خارج]
f.pressure فشارمایع
pressure بار
pressure سنگین
intake pressure فشار ورودی
initial pressure فشار ابتدایی
inflationary pressure فشار تورمی
hydrostatic pressure فشار ایستابی
increase of pressure افزایش فشار
pore pressure فشار درونی
impact pressure نیروی اصابت فشار ترکش
impact pressure فشار اصابت
ice pressure رانش یخ
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
intermediate pressure فشار متوسط
internal pressure فشار درونی
partial pressure فشار جزیی
piston pressure فشار پیستون
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
pitot pressure فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
low pressure فشار خفیف
pressure adjustment تنظیم فشار
pressure altitude ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure balance فشارسنج
pressure breathing تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure cabin هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure casting قطعه ریخته گری فشاری
partial pressure فشار جزئی
partial pressure فشار جرئی یا سهمی
kinetic pressure فشار سینتیک
pressure gage فشارسنج
lateral pressure فشار جانبی
loss of pressure افت فشار
low pressure سهل العبور
low pressure منطقه کم فشار
manifold pressure فشار گازگاه
mean effective pressure فشار موثر متوسط
molding pressure فشار قالب
molding pressure فشار پرس
oil pressure فشارسنج روغن
oil pressure دستگاه اندازه گیری فشار روغن
osmotic pressure فشار اسمزی
pressure cook دیگ زودپز
to be under deadline pressure عجله داشتن
uplift pressure فشار بالابرنده
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
vapor pressure فشار بخار
vapour pressure فشار بخار اب
water pressure فشار اب
wave pressure فشار حاصل از موج
wheel pressure فشار چرخ
total pressure فشار کل
to bear pressure upon فشار اوردن بر
social pressure فشار اجتماعی
sound pressure فشار صوت
starting pressure فشار استارت
static pressure فشار ثابت هوا
static pressure فشار ایستایی
swelling pressure فشار در اثر ازدیاد حجم
systolic pressure فشارخون انقباضی
tire pressure فشار هوای لاستیک
wind pressure فشار باد
water under pressure آبتحتفشار
The pressure of the atmosphere فشار جو ؟( اتمسفر )
He always works best under pressure . اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
partial pressure [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
time pressure فشار زمانی
pressure of time فشار زمانی
pressure vessel فشار
pressure vessel فرف
pressure cookers دیگ زودپز
pressure bar قسمتفشار
pressure change تغییراتفشار
pressure control کنترلفشار
pressure dial درجهفشار
pressure plate صفحهنگهدار
pressure screw پیچفشرده
pressure tube لولهفشار
reservoir pressure فشار مخزن
reduced pressure فشار کاهیده
reacted pressure فشار واکنش شده
pressure gauge فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure gauge فشارسنج
pressure gaverner ناطم فشار
pressure gaverner تنظیم کننده فشار
pressure gradient گرادیان فشار
pressure head ارتفاع فشار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com