Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (2 milliseconds)
English
Persian
ecological distance
فاصله بوم شناختی
Other Matches
ecological
بوم شناختی
ecological constallation
برج بوم شناختی
ecological community
جامعه
ecological change
تغییربوم شناختی
ecological change
دگرگونی بوم شناختی
ecological backlash
وازنش بوم شناختی
ecological factor
همگربوم شناختی
ecological system
اکوسیستم
ecological architecture
معماری بوم شناختی
ecological equilibrum
همترازی بووم شناختی تعادل بوم شناختی
ecological equivalent
هم ارزی بوم شناختی
ecological unit
یگان بوم شناختی
ecological system
بوم سازگان
ecological process
فرایند بوم شناختی
ecological nich
زیستخوان بوم شناختی
ecological mortality
مرگ و میر بوم شناختی
ecological factor
سازه بوم شناختی
ecological realized natality
زه و زاد بوم شناختی
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
to keep one's distance
دوری جستن
to keep one's distance
اشنایی نکردن
to keep one's distance
کناره گیری کردن
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
mean distance
فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
known distance
فاصله معلوم
known distance
مسافت معلوم
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
distance
فاصله
distance
مسیر مسابقه
distance
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance
تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance
بعد
distance
مسافت
distance
برد سلاح
distance
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance
دوری
distance
بعد دورکردن
haul distance
فاصله حمل
social distance
فاصله اجتماعی
frequency distance
فاصله فرکانس
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
interocular distance
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
internuclear distance
فاصله بین هستهای
image distance
عرض تصویر
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
training distance
مسافت تمرین
distance between two points
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
offset distance
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
offset distance
فاصله برون محوری
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance
زمان عبور ستون
It can be seen from a distance of two kilometers .
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
distance travelled
مقدارطیشده
distance scale
مقیاسمسافت
to step a distance
قدم کردن
distance post
قرارگاهمحلمسابقه
unit distance
با فاصله واحد
weaving distance
طول تقاطع
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
zenith distance
فاصله ارتفاع نافر
supporting distance
بردپشتیبانی سلاحها
supporting distance
مسافت پشتیبانی
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
polar distance
فاصله قطبی
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
safe distance
فاصله بی خطر
safe distance
مسافت امن اطراف مین
shouting distance
فاصله صدا رس
sight distance
مسافت دید
sight distance
فاصله دید
sight distance
طول دید
signal distance
فاصله علامتی
skip distance
خیز موج
zenith distance
ارتفاع راس القدم
long distance
از راه دور
air distance
مسافت هوایی
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
angular distance
فاصله زاویهای
bond distance
طول پیوند
buffer distance
حاشیه امنیت
buffer distance
محوطه امنیت
center distance
فاصله مرکزی
center distance
فاصله ازمرکز
code distance
فاصله رمز
coherence distance
فاصله همدوسی
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance
فاصله مجاز بین دومین
linear distance
خط هوایی
distance light
نورافکن
long distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance
ازراه دور تلفن کردن
long distance
دارای مسافت زیاد
long distance
راه دور
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance
دارای مسافت دور
long-distance
راه دور
long-distance
از راه دور
long-distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance
ازراه دور تلفن کردن
long-distance
دارای مسافت زیاد
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance
دارای مسافت دور
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
distance between centers
طول دوران
distance line
طناب نگهدارنده ناوها
distance medley
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
distance meter
بعد سنج
distance protection
وسیله حفافت فاصله
distance receptor
گیرنده دوربرد
distance meter
فاصله سنج
distance wadding
بوش داخل پوکه فشنگ
distance wadding
لایی جازم
distance wadding
لایی
distance vision
دید دوربرد
distance runner
دونده استقامت
facing distance
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
focal distance
فاصله کانونی
distance line
طناب تنظیم فاصله
distance man
دونده استقامت
f. distance or length
فاصله کانونی
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
fixed distance marking
خطمقطعثابت
The bus stop is no distance at all .
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
economic haul distance
فاصله اقتصادی حمل
to distance
[dissociate]
oneself from
دوری
[قطع همکاری]
کردن از
half-distance line
خطنیمفاصله
overtaking sight distance
فاصله دیدپیش افتی
hole center distance
فاصله مرکز سوراخ
miss distance scorer
دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
long distance cable
کابل ارتباطی
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
overtaking sight distance
فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
overtaking sight distance
طول دید
social distance scale
مقیاس فاصله اجتماعی
stopping sight distance
فاصله دید برای ایست
stopping sight distance
فاصله دید ایست
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
middle distance race
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
long distance supply
تغذیه مسافت دور
total stopping distance
طول ایست کامل
long distance reception
دریافت دور
long distance line
خط ارتباطی
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
direct distance dialing
شماره گیری فاصله مستقیم
bogardus social distance scale
مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com