Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
enabling signal
علامت توانا سازی
Other Matches
enabling
توانا ساختن
enabling
قادر ساختن توانا
enabling
اجازه رویدادن چیزی
enabling
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabling
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enabling
اختیار دادن
enabling
تهیه کردن برای
enabling
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
signal
ارسال پیام به کامپیوتر
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal
نشان
signal
سیگنال علامت دادن
q signal
پیام کیو
i signal
پیام ای
g y signal
پیام روشنایی جی ایگرگ
b y signal b y
پیام روشنایی ب- ایگرگ
you must w the signal
ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
r y signal
پیام روشنایی ار ایگرگ
signal
نشانه
signal
علامت دادن
signal
خبردادن
signal
سیگنال
signal
علامت
signal
اشکار مشخص
signal
با اشاره رساندن
signal
نشان راهنما
signal
با علامت ابلاغ کردن
signal
اخطار
signal
پیام
signal
مخابره کردن
signal
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal
علامت نشانه
signal
علامت راهنمای خودرو
signal
علایم مخابراتی مخابرات
signal
مخابره کردن علامت دادن
signal
رسته مخابرات
signal engineering
تکنیک جریان ضعیف
signal fidelity
وفاداری علائم
signal flag
پرچم مخابراتی
signal generator
علامت زا
signal communications
ارتباطات مخابراتی
signal element
عنصر علامتی
signal generator
پیام ساز
signal generator
سیگنال ژنراتور
signal generator
سیگنال مولد
signal lamp
لامپ سیگنال
signal letters
معرف
signal level
سطح علامت
signal electrode
الکترد پیام ساز
signal distance
فاصله علامتی
signal detection
علامت یابی
railroad signal
علامت یا سیگنال راه اهن
reference signal
سیگنال مرجع
return to zero signal
علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
second signal system
دستگاه علامتی دوم
signal axis
محور مخابرات
signal axis
محورارتباطات
signal bridge
پل مخابره ناو
signal bridge
پل مخابرات ناو
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center
مرکز مخابرات
signal center
مرکزارتباطات
signal center
مرکز پیام
signal communications
ارتباط و مخابرات
request signal
علامت درخواست
signal corps
رسته مخابرات
signal corps
قسمت مخابرات
signal lamp
لامپ خبر دهنده
signal light
چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
signal man
متصدی علائم
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal
چراغ راهنمایی
traffic signal
نشانه روشن
video signal
پیام ویدئو
video signal
سیگنال یا علامت ویدئو
video signal
سیگنال ویدئویی
visual signal
علامت بصری
visual signal
علایم بصری
warning signal
علامت اعلام خطر
warning signal
علامت خطر
light signal
علامتنور
points signal
نقاطعلامتدار
signal ahead
چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry
علامتزیرپلی
sound signal
علائم صدا
telegraph signal
علامت تلگرافی
synchronizing signal
پیام همزمان ساز
signal man
دیدبان
signal normalization
هنجارسازی علامت
signal of distress
شلیک خطر
signal panel
پرده مخابرات
signal regeneration
باززایی علائم
signal security
تامین مخابراتی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services
خدمات مخابراتی
signal services
قسمتهای مخابراتی
signal strength
شدت صوت
signal tracing
ردگیری پیام
signal transformation
ترادیسی علائم
signal voltage
ولتاژ ورودی
signal voltage
ولتاژ دریافتی
signal voltage
ولتاژ سیگنال
spurious signal
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
start signal
علامت شروع
signal level
سطح سیگنال
signal box
توقف گاه متصدی علائم
clock signal
علامت زمان سنجی
command signal
علامت فرمان
communication signal
سیگنال مخابراتی
control signal
علامت کنترل
cut off signal
علامت قطع
danger signal
اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal
اژیرخطر
dial signal
بوق ازاد برای شماره گیری
digital signal
علامت رقمی
digital signal
سیگنال دیجیتالی
disconnect signal
علامت انفصال
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
error signal
سیگنال خطا
first signal system
دستگاه علامتی اول
chrominance signal
بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
chrominance signal
پیام رنگ تابی
signal boxes
توقف گاه متصدی علائم
acoustic signal
سیگنال صوتی
acoustic signal
علامت صوتی
advisory signal
علامت هشدار
advisory signal
علامت یادآوری کننده
air signal
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
alarm signal
علامت اژیر خطر
analog signal
علامت قیاسی
audible signal
علامت سمعی
blanking signal
پیام خاموشی
brightness signal
پیام روشنایی
busy signal
علامت اشغال
buzzer signal
علامت یا سیگنال شماره گیری
buzzer signal
ایمپولز شماره گیری
flash signal
علامت فلاش
flash signal
سیگنال فلاش
flashlight signal
سیگنال چراغ قوه
monochrome signal
پیام تکرنگ
hooting signal
سیگنال اتومبیل
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
identify signal
علامت یا سیگنال مشخصه
input signal
سیگنال ورودی
picture signal
سیگنال تصویر
line signal
سیگنال خط
main signal
سیگنال اصلی
implusing signal
سیگنال ضربهای
input signal
سیگنال اولیه
intelligence signal
پیام خبری
morse signal
سیگنال مورس
fog signal
علامت مه
fog signal
علایم مه
ghost signal
تصویر دوگانه
picture signal
علامت تصویر
grid signal
سیگنال شبکه
guard signal
علامت نگهبان
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
operating signal
سیگنال دستگاه
line clear signal
سیگنال ازاد
line clear signal
علامت ازاد
landing signal officer
افسر ارتباط فرود
low level signal
سیگنال ضعیف
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
area signal center
مرکزمخابرات منطقهای
minus color signal
پیام رنگی منفی
signal background plate
صفحهپشتعلامت
criminal inattention to signal
بزه بی اعتنائی به نشانها جرم بی توجهی بعلائم
To give a signal ( sign) .
علامت دادن
Signal a car to stop .
علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
area signal center
مرکز مخابرات منطقه
carrier chrominance signal
پیام رنگ تابی
free line signal
سیگنال خط ازاد
signal to noise ratio
نسبت پیام به همهمه
signal to nise ratio
نسبت سیگنال به نویز
composite television signal
پیام مرکب تلویزیونی
high level signal
سیگنال بزرگ
signal quality detector
اشکارگر کیفیت سیگنال
day distress signal
مشعل اعلام خطر در روز
signal operation instruction
دستور کار مخابرات
digital signal processing
پردازش دیجیتالی سیگنال
composite color signal
پیام رنگی مرکب
standing signal instructions
دستورات ثابت مخابراتی
carrier color signal
پیام رنگ تابی
carrier color signal
پیام رنگی حامل
to signal a ship to anchor
باعلامت اخطارکردن به کشتی
color difference signal
پیام اختلاف رنگ
idle indicating signal
علامت ازاد
color sync signal
پیام همزمان ساز رنگ
command destruct signal
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
command destruct signal
علامت تخریب موشک با فرمان دور
Red light is a signal for danger .
چراغ قرمز علامت خطر است
received line signal detect
کشف سیگنال خط دریافتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com