English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
enquiry station ایستگاه پرس و جو
Other Matches
enquiry استعلام
enquiry پرس و جو
enquiry درخواست
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
enquiry استفسار
enquiry character کاراکتر پرس و جو
enquiry unit واحدپرس و جو
commission of enquiry کمیسیون تحقیق
enquiry language زبان پرس و جو
local enquiry بازجویی محلی
to enter into an enquiry وارد باز جویی شدن
status enquiry پرسش نامه وضعیت
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
sub station پست فرعی
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
way station ایستگاه رله مخابراتی
station یا مقصد استفاده میشود
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
on station رسیدن به هدف
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
on station روی هدف
on station پروازهواپیما بالای هدف
on station اماده باش بالای هدف
station موقعیت اجتماعی وضع
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
station ایستگاه
station استقرار یافتن
station مستقرکردن
station محل ماموریت
station پاسگاه
station پست
station درپست معینی گذاردن
station مقام مستقرکردن
station رتبه
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station سکون پاتوق
station وقفه
station جا درحال سکون
station مرکز
station جایگاه
station پایگاه
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station محل
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
slave station ایستگاه فرعی
repeater station مرکز تقویت کننده
remote station ایستگاه راه دور
remote station ایستگاه دوردست
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
relay station ایستگاه رله
relay station ایستگاه واسطه
reading station ایستگاه خواندن
remote station ایستگاه دور دست
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
homing station رادارهای کنترل هوایی
hydroelectric station نیروگاه ابی
induction station مرکز پذیرش
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
key station ایستگاههای کلید
loading station ایستگاه بارگیری
master station شاه ایستگاه
master station ایستگاه اصلی
master station پست اصلی مخابرات
mobile station فرستنده متحرک
railway station ایستگاه راه اهن
homing station رادارردیاب
naval station پایگاه دریایی
observation station دیدگاه
orienting station ایستگاه توجیه
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
receiving station ایستگاهدریافت
passenger station ایستگاهمسافرین
local station ایستگاهکانونی
intercom station ایستگاهداخلی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station ایستگاه ردیابی
work station محل کار
wireless station ایستگاه بی سیم
wireless station فرستنده
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
station circle چرخههواشناسی
station entrance ورودیایستگاه
station platform سکویایستگاه
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
railway station ایستگاه قطار
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
polling station حوزهرایگیری
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station ایستگاهزیرزمینی
transmitting station ایستگاهارسال
train station ایستگاهقطار
traverse station ایستگاه پیمایش
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping در خط نگهداشتن ناو
station house ایستگاه راه اهن
station house مرکزکلانتری
station house ایستگاه کلانتری
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station car اتومبیل استیشن
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill جدول محلها
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
transfer station محل اعزام افراد
transfer station محل انتقال افراد
to station oneself مقیم شدن
to station oneself جا گرفتن
tide station ایستگاه جزر و مد
telephone station تلفن خانه
telephone station جایگاه تلفن
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station مرکز مشترک
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
astronomic station رصدخانه
ambulance station ایستگاه امبولانس
amateur station فرستنده تفننی
alert station ایستگاه اعلام خطر
alert station ایستگاه اماده باش
air way station خطوط هوایی
air way station ایستگاه کنترل
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station پست امدادی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
battle station پایگاه رزمی
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station انتقال تعویض محل خدمت
change of station تغییر محل ماموریت
central station نیروگاه مرکزی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station ایستگاه رادیو
broadcast station ایستگاه فرستنده
boat station جای خدمه قایق
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
battle station پایگاه جنگی
action station وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
action station محل جنگ
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
gas station پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
station wagons استیشن واگن
station wagons ماشین کبریتی
station wagon استیشن واگن
station wagon ماشین کبریتی
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station ایستگاه پلیس
police station مرکز پلیس
power station کارخانه برق
power station ایستگاه مولدنیرو
station master رئیس ایستگاه
space station ایستگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
fire station مرکز اتش نشانی
fire station اداره اتش نشانی
fire station پست اتش نشانی
fire station ایستگاه اتش نشانی
weather station ایستگاه هواشناسی
weather station ایستگاه هوا شناسی
power station نیروگاه
police station کلانتری
exempted station یکان مخصوص
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
generating station کارخانه برق
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
fuelling station ایستگاه سوختگیری
forward station پاسگاه جلویی
duty station محل خدمت
forward station ایستگاه جلو
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
defence station readiness of degree third
departure station مبداء حرکت
flag station جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
fiscal station تاسیسات سریال
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
exposure station ایستگاه هوایی
emergency station محل اضطراری
generating station پست نیرو نیروگاه
station model مدلهواشناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com