English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
escape character کاراکتر گریز
Other Matches
escape ستون
escape فرار
escape جان بدربردن گریز
escape دررفتن فرارکردن
escape گریختن
escape رستن
to escape [with something] رهایی یافتن [با چیزی]
escape خلاصی
escape گریز
escape فرار کردن
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape گلویی
to escape [with something] گریختن [با چیزی]
he had a near escape جان مفت بدر برد
escape گریز فرار
escape رهایی
in an a to escape he چون خواست بگریزد
escape رهایی جستن خلاصی جستن
escape فرار از خاک
to escape one's lips از دهان کسی در رفتن
sediment escape ساختمانهای تخلیه و شستشو
velocity of escape سرعت گریز
to have a narrow escape جان مفت بدربردن
tail escape نهر تخلیه انتهائی
to escape by a squeak جان مفت بدر بردن
to escape one's memory از خاطر رفتن
escape channel مجرای تخلیه اب
region of escape فراسپهر
to escape with nothing more than/just a fright از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
escape wheel دندهخلاص
I had a narrow escape. خطر از سرم ( بغل گوشم ) پرید
escape clause شرط گریز
bridge escape فرار از پل
narrow escape <idiom> بدون هیچ خطایی فرارکردن
he had the luck to escape بختش یاری کرد که گریخت
negligent escape فرار از زندان بدون اطلاع ورضایت مامور محافظش
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
escape key کلید انصراف
escape line خط نجات
escape mechanism تجاهل
escape mechanism طفره وتعلل
escape mechanism وسیله فرار
escape training گریزاموزی
escape trunk دهلیز فرار
escape trunk تونل فراراضطراری
escape velocity سرعت فرار
escape velocity سرعت گریز
escape hatch دهلیز فرار دهلیز نجات
escape hatch دریچه فرار
escape chit امان نامه
fire escape پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escape پلکان اطمینان
fire escape نردبان نجات
escape chit اتیکت امان نامه
escape clause شرط تعلل
escape code رمز گریز
escape charaoter دخشه گریز
escape code اسکیپ کد
escape convention قرارداد گریز
fire escape خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
they schemed a mode of escape راه گریزی اندیشیدند
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
to escape with life and limb سختی رهایی جستن
data link escape گریز اتصال دادهای
to escape with life and limb بی اسیب
To block the escape routes. راههای فرار را مسدود کردن
to escape with life and limb جان مفت بدر بردن
to escape an assassination attempt از قصد آدمکشی گریختن
launch escape system سیستمفرارلانچ
I made good my escape . موفق به فرار شد
character حرف
character صفت اختصاصی
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character عدد صحیح خصوصیت
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نویسه
character دخشه کاراکتر
character مونه
character علامت
in character <idiom> مثل معمول
character صفت
character سیرت
character منش
character خیم
character per second دخشه در ثانیه
character per second کاراکتر درثانیه
character نهاد سیرت
character مجسم کردن شخصیت
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character خط
character رقم
character شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character دخشه
functional character دخشه وفیفه بندی
gap character دخشه شکاف پر کن
identification character علامت مشخصه
graphic character دخشه نگارهای
global character کاراکتر سراسری
genital character منش تناسلی
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
ionic character خصلت یونی
special character ویژه
out of character [OOC] دور از منش من
illigal character دخشه غیر مجاز
illigal character کاراکتر غیرقانونی
receptive character منش پذیرا
character correction نمایشتغییرات
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
reserved character کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
rub out character دخشه پاک کن
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
separating character دخشه جدا ساز
sign character دخشه علامت نما
special character دخشه
special character دخشه ویژه
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
sync character کاراکتر همگام
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
pad character حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
illigal character کاراکتر غیر مجاز
null character دخشه پوچ
He has a clean character. اخلاقا" آدم سالمی است
magnetic character دخشه مغناطیسی
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
membership character ویژگی عضویت
most significant character رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
new line character دخشه تعویض سطر
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
null character کاراکتر تهی
numeric character دخشه عددی
numeric character کاراکتر عددی
optical character دخشه نوری
extended character دکمهبازکنندهصفحه
oral character منش دهانی
optical character کاراکتر نوری
forbidden character دخشه ممنوعه
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
character graphics نگاره سازی دخشهای
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character neurosis روان رنجوری منش
character per inch دخشه در اینچ
character per inch کاراکتر دراینچ
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch pica
character pitch type elite
character printer چاپگر دخشهای
character printer چاپگرعلامتی
character printer چاپگر کاراکتری
character reader دخشه خوان
character recognition دخشه شناسی
character recognition تشخیص کاراکتر
character generator مولد کاراکتر
character generator دخشه زا
alphanumeric character دخشههای الفبا عددی
anal character منش مقعدی
backspace character دخشه پسبرد
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
blank character دخشه
blank character کاراکتر تهی
blank character کاراکتر جای خالی
blank character دخشه فاصله
character analysis تحلیل منش
character checking تست کاراکتری
character code رمز دخشهای
character code کد کاراکتری
character code رمز کاراکتر
character density تراکم دخشه ها
character density تراکم کاراکترها
character disorder اختلال منش
character fill پر کردن کاراکترها
character set دخشکان
character training پرورش منش
exploitative character منش بهره کش
blank character فاصله
check character کاراکتر مقابلهای
coded character دخشه رمزی
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
erase character دخته پاک کن
compliant character منش تسلیم گر
enquiry character کاراکتر پرس و جو
control character دخشه کنترل
control character علامت کنترلی
control character دخشه کنترلی
crc character کاراکتر CRC
check character علامت مقابلهای
check character دخشه مقابلهای
character string رشته کاراکتری
character trait صفت منشی
character sketch شمایل
character template مبدل کاراکتری
character table جدول شناسایی
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character set مجموعه علائم
character string رشته دخشهای
control character کاراکتر کنترلی
ascii character set مجموعه کاراکترهای اسکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com