Dictiornary-Farsi | extend the maining of | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 36 (4 milliseconds)

English	Persian
extend the maining of	مفهومی را تعمیم دادن


Other Matches

extend	درازکردن
extend	بیتی
extend	روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extend	مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extend	گرافیک و نشانه ها است
extend	فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend	گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend	استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extend	در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extend	امکان نرم افزاری که حافظه درون PC را مشخص میکند تا با استاندارد حافظه مط ابق شود
extend	فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extend	قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend	خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extend	طولانی تر کردن
To over – extend one self .	پای ازگلیم خود فراتر گذاردن ( از نظرمالی وغیره )
extend	دراز کردن
extend	بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extend	توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend	طول دادن رساندن
extend	ادامه دادن
extend	توسعه دادن
extend	تمدید کردن
extend	عمومیت دادن
extend	منبسط کردن
extend	باز کردن
extend	ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extend	بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extend	امتداد دادن
extend	تعمیم دادن
extend	کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extend	وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend	باحداکثر نیرو
to extend oneself	خودرازیادخسته کردن ازپادرامدن
extend the life of the company	امتداد مدت شرکت
To extend the scope of ones activities .	میدان عملیات خودرا گسترش دادن