English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (2 milliseconds)
English Persian
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
Other Matches
facing علائم ریاضی
facing روکاری
facing روسازی
facing صیقل
facing رخپوش
facing گردشهای در جای نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing پوشش
facing روکش محافظ دیوار
facing رویه
facing نما
facing روکش
facing pages صفحات روبرو
facing brick اجرنما
rock facing سنگریز حفافتی
facing the church روبروی کلیسا
placed stone facing سنگفرش
facing concrete بتن نما
marble facing روکارمرمر پوشش سطح دیوار باسنگ مرمر
clutch facing صفحه کلاج
altar-facing آذین پیش مهرابی
button facing دکمهسربندشلوار
bituminous facing پرده قیری
watertight facing پرده اب بندی
bituminous facing روکاری قیری
brick facing نمای اجری
marble facing نمای سنگ مرمری
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
back facing tool ابزار صیقل کاری
reinforced concrete facing پرده بتن مسلح
steel facing membrane پرده فولادی
watertight facing arch طاقک اب بند
stone pitched facing سنگفرش
reinforced concrete facing membrane پرده بتن مسلح نما
Our office is facing (opposite)the restaurant. دفتر ما روبروی رستوران است
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
to keep one's distance دوری جستن
to keep one's distance اشنایی نکردن
to keep one's distance کناره گیری کردن
known distance فاصله معلوم
known distance مسافت معلوم
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
mean distance فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
distance دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance بعد
distance برد سلاح
distance مسافت
distance فاصله
distance مسیر مسابقه
distance دوری
distance بعد دورکردن
shouting distance فاصله صدا رس
sight distance مسافت دید
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
safe distance مسافت امن اطراف مین
polar distance فاصله قطبی
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
internuclear distance فاصله بین هستهای
offset distance فاصله برون محوری
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
zenith distance ارتفاع راس القدم
long distance راه دور
long distance از راه دور
interocular distance فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
sight distance طول دید
sight distance فاصله دید
weaving distance طول تقاطع
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
distance post قرارگاهمحلمسابقه
distance travelled مقدارطیشده
It can be seen from a distance of two kilometers . از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
unit distance با فاصله واحد
training distance مسافت تمرین
to step a distance قدم کردن
signal distance فاصله علامتی
skip distance خیز موج
social distance فاصله اجتماعی
distance scale مقیاسمسافت
supporting distance مسافت پشتیبانی
supporting distance بردپشتیبانی سلاحها
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance زمان عبور ستون
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
long-distance دارای مسافت زیاد
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
buffer distance حاشیه امنیت
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
bond distance طول پیوند
distance meter فاصله سنج
distance protection وسیله حفافت فاصله
long-distance دارای مسافت دور
distance vision دید دوربرد
distance wadding لایی
distance wadding لایی جازم
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
ecological distance فاصله بوم شناختی
distance runner دونده استقامت
distance man دونده استقامت
code distance فاصله رمز
coherence distance فاصله همدوسی
center distance فاصله ازمرکز
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
center distance فاصله مرکزی
buffer distance محوطه امنیت
long-distance ازراه دور تلفن کردن
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
distance between centers طول دوران
distance line طناب نگهدارنده ناوها
distance line طناب تنظیم فاصله
distance receptor گیرنده دوربرد
long distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
frequency distance فاصله فرکانس
long distance ازراه دور تلفن کردن
haul distance فاصله حمل
distance meter بعد سنج
safe distance فاصله بی خطر
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
air distance مسافت هوایی
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
image distance عرض تصویر
long distance دارای مسافت زیاد
long-distance راه دور
long distance دارای مسافت دور
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
focal distance فاصله کانونی
long-distance از راه دور
distance light نورافکن
f. distance or length فاصله کانونی
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
linear distance خط هوایی
angular distance فاصله زاویهای
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
fixed distance marking خطمقطعثابت
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
to distance [dissociate] oneself from دوری [قطع همکاری] کردن از
half-distance line خطنیمفاصله
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
overtaking sight distance فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
overtaking sight distance طول دید
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
long distance supply تغذیه مسافت دور
long distance reception دریافت دور
long distance line خط ارتباطی
long distance cable کابل ارتباطی
overtaking sight distance فاصله دیدپیش افتی
economic haul distance فاصله اقتصادی حمل
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
total stopping distance طول ایست کامل
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
stopping sight distance فاصله دید ایست
stopping sight distance فاصله دید برای ایست
direct distance dialing شماره گیری فاصله مستقیم
social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
bogardus social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com