English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
Other Matches
file compression utility برنامه کمکی فشرده کردن فایل
file conversion utility برنامه کمکی تبدیل فایل
file transfer انتقال فایل
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
peer to peer file transfer دستیابی فایل عمومی
peer to peer file transfer انتقال فایل همتا
utility باری
utility مطلوبیت
utility کاربردپذیری
utility سود فایده
utility مفیدیت
utility سودمندی
utility بارکش
utility تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
utility عمومی همه مصرفه
utility برنامه سودمند
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
utility چیزسودمند
utility منفعت
utility نفع
utility ذخیره همه فن حریف
utility صنایع همگانی
from utility from
utility وسایل رفاهی
utility فایده
utility مفید بودن
of popular utility سودمندبرای همه
table utility برنامه کمکی جدولی
subjective utility سودمندی ذهنی
form utility مطلوبیت شکلی
utility vehicle وسیله نقلیه عمومی
utility program برنامه سودمند
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
form utility در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
utility maximization به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
backup utility برنامه کمکی پشتیبان
time utility استفاده از زمان
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
utility vehicle وسیله نقلیه عام المنفعه
utility programs برنامههای سودمند
utility program برنامه کاربردی
utility program برنامه مفید
Briefcase utility در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
utility routine روال سودمند
computer utility خدمات کامپیوتری
computer utility سودمندی کامپیوتر
coefficient of utility ضریب مصرف
cardinal utility مطلوبیت عددی
total utility مطلوبیت کل
utility function تابع کاربردی
diminishing utility قانون تقلیل تمایل به مصرف
public utility کار عام المنفعه
utility car وسیله نقلیه عمومی
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
place utility مطلوبیت مکانی
marginal utility مطلوبیت نهائی
margin utility حد مطلوبیت کالا
margin utility مطلوبیت نهایی
undelete utility برنامه کمکی احیاء
outline utility برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
marginal utility فایده نهائی
pf public utility سودمند برای همه
pf public utility عام المنفعه
dis utility عدم مطلوبیت
utility frontier مرز مطلوبیت
diminishing utility اصل فایده نزولی
diminishing utility اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
ordinal utility مطلوبیت ترتیبی
the utility of medicines سودمندی داروها
utility function تابع مفید
information utility utility computer
public utility عام المنفعه
downloading utility برنامه کمکی استقرار
of public utility عام المنفعه
of popular utility عام المنفعه
marginal utility school قرار داد
utility possibility curve منحنی امکانات مطلوبیت
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
personal service utility عرضه سرانه کار
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهایی
utility possibility frontier مرز امکانات مطلوبیت
marginal utility of money مطلوبیت نهائی پول
marginal utility of income مطلوبیت نهائی درامد
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهائی
document comparison utility برنامه کمکی مقایسه مدارک
screen saver utility برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
marginal utility curve منحنی مطلوبیت نهائی
marginal utility function تابع مطلوبیت نهائی
total utility function تابع مطلوبیت کل
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
diminishing marginal utility فایده نهایی نزولی
law of diminishing marginal utility قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer سند انتقال انتقالی
k , transfer ضریب کای برد
transfer پهلو- رفت
transfer ورابری
transfer ورابردن
transfer انتقال دادن
transfer واگذار کردن
transfer منتقل کردن
transfer انتقال
transfer واگذاری تحویل
transfer نقل
transfer واگذاری نقل
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer حواله
transfer واگذاری
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer احاله
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
heat transfer انتقال حرارت
transfer of training انتقال اموزش
transfer operation عمل انتقال
transfer machine دستگاه انتقال
transfer orbit مدار انتقال
energy transfer انتقال انرژی
transfer mold قالب گیری انتقالی
heat transfer انتقال گرما
transfer station محل انتقال افراد
transfer resistor ترانزیستور
transfer reaction واکنش انتقالی
power transfer انتقال انرژی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
negative transfer انتقال منفی
transfer rate نرخ انتقال
transfer payments پرداختهای انتقالی
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer characteristic مشخصه متقابل
positive transfer انتقال مثبت
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
transfer station محل اعزام افراد
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer interpreter مفسر انتقال
transfer address ادرس انتقال
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer income درامد انتقالی
transfer functions توابع انتقالی
transfer function تابع انتقال
transfer equipment تجهیزات
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer check انتقال
transfer check مقابله
transfer case دیفرانسیل
transfer case جعبه انتقال نیرو
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of obligation حواله مدنی
transfer of learning انتقال یادگیری
transfer of capital انتقال سرمایه
transfer molding ریخته گری انتقالی
technology transfer انتقال تکنولوژی
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
transfer molding قالب ریزی انتقالی
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
transfer medium رسانه انتقال
third person of a transfer محال علیه
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer line خط انتقال
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer switch کلید انتقال
deed of transfer سند انتقال
deed of transfer انتقال نامه
block transfer انتقال کندهای
block transfer انتقال بلوک
transfer scale پایهانتقال
transfer port دریچهانتقال
data transfer انتقال داده ها
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
transfer canal کانالانتقال
conditional transfer انتقال شرطی
transfer time زمان انتقال
transfer time مدت انتقال
credit transfer انتقال اعتبار
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
transfer table میز انتقال
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com