English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
floating grid شبکه شناور
Other Matches
floating علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating صاف کردن
floating لیسه کردن
floating اضافی
floating شناور
floating شناوری
floating متحرک برروی اب
floating سیال مواج
floating فاقدوسیله اتصال
floating جابجا شده
floating متغیر
floating عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating غوطه ور
floating غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating مواج
floating پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating نوک پرواز کننده
floating محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating متحرک
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating kidney کلیه متحرک
floating light کشتی فانوس دار
floating capital سرمایه متحرک
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating battery باتری ذخیره
floating bearing یاطاقان نوسان دار
floating bridge پل متحرک موقتی
floating cargo باری که دردریا است
floating cargo باری که باکشتی حمل میشود
floating charactep دخشه شناور
floating crane جرثقیل متحرک
floating debt بدهی متغیر
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating dock حوض شناور
floating drydock حوضچه شناور خشک
floating fender زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating fundation پی شناور
floating gyro ژایرو شناور
floating harbour لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
floating base پایگاه شناور دریایی
floating light انبان شناورچراغ دار
floating rates نرخهای بارهای دریایی
floating reamer برقو یا جدار تراش متحرک
floating reserve احتیاط سیال
floating reticle عدسی مواج
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
floating ribs دندههای ازاد
floating screed شمشه گچی
floating tool ابزار متحرک
floating trade تجارت دریایی
floating policy بیمه نامه متغیر
floating point ممیز شناور
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating reserve نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
floating mark نقاط مواج عکس هوایی
floating mark نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mastic ملاط قیری
floating mine مین شناور
floating mine مین سطحی
floating point با ممیز شناور
floating axle محور نوسان
floating bridge پل شناور
floating point ممیز شناور [ریاضی]
floating voter فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating population جمعیتشناور
to stay floating معلق ماندن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
floating sleeve آستینبلندآزاد
floating rib (2) دندهآزادجناقسینه
floating head تیغهمسطح
floating audress نشانی شناور
floating aquatics ابزیان شناور
floating roof سقفشناور
floating point constant ثابت ممیز شناور
floating point rutine روال ممیز شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floating pontoon bridge پل پونتون
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
floating point number عدد با ممیز شناور
floating point calculation محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating exchange rate نرخ متغیرارز
floating-roof tank مخزنسقفشناور
floating tool holder ابزارگیر متحرک
free floating anxiety اضطراب فراگیر
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
grid دریچه سوراخ سوراخ
grid مدار شبکه
grid رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
grid کباب کردن
grid سیخ دار کردن
grid بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid سیم
grid شبکه بندی جغرافیایی
grid مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid صفحه
grid توری
grid سیخ شبکهای
grid زمین فوتبال
grid سیخ
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grid موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
grid شبکه
grid شبکه چهارخانه
grid d.c. جریان دائم شبکه
impedance of grid امپدانس شبکه
grid plate صفحه شبکه
grid pitch گام شبکه
grid of a battery شبکه باتری
grid detection اشکارسازی شبکه
grid number n شبکه شماره ان
grid potential پتانسیل شبکه
grid potential ولتاژ بایاس شبکه
grid pulsing ضربه گری شبکه
grid rectification یکسوسازی شبکه
grid rectifier یکسوساز شبکه
grid resistance مقاومت شبکه
grid return سیم برگشت
grid return سیم برگشت شبکه
grid signal سیگنال شبکه
grid north شمال شبکه
grid noise پارازیت شبکه
grid noise نویز شبکه
grid hum صدای وزوز شبکه
grid dissipation بار شبکه
grid detector یکسوسازشبکه
grid detector اشکارساز شبکه
grid interval فاصله خطوط شبکه
grid interval فواصل شبکه بندی نقشهای
grid lead کابل شبکه
grid lead سیم شبکه
grid leak مقاومت نشتی شبکه
grid leak تراوش شبکه
grid leak نشت شبکه
grid lines خطوط شبکه
grid mesh حلقه شبکه
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
grid insulation ایزولاسیون شبکه
grid strength سیگنال شبکه
grid start حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
military grid شبکه نظامی
navigational grid بادزن کمک ناوبری
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
resonator grid شبکه همنواگر
screen grid شبکه پردهای
screen grid توری غربال
shield grid شبکه غلاف دار
supressor grid شبکه الکترون بند
cattle-grid قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
plate grid صفحهمشبک
lighting grid مدارشبکهیروشنایی
wetzel grid شبکه وتزل
universal grid مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
target grid مختصات هدف
military grid شبکه مختصات نظامی
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
grid suppressor مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid sweep تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
grid tank مدار نوسان شبکه
grid terminal ترمینال شبکه
grid terminal اتصال شبکه
grid ticks علایم شبکه بندی نقشه
grid ticks علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
grid transparency فرانمایی یا شفافیت شبکه
grid tuning تنظیم مدار شبکه
grid voltage ولتاژ شبکه
grid voltage پتانسیل پلاریزاسیون شبکه
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
injection grid شبکه تزریق
intermediate grid شبکه کمکی
intermediate grid شبکه واسطه
target grid شبکه هدف
assumed grid شبکه بندی فرضی
grid bias پلاریزاسیون شبکه
grid bias پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
grid bias ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
grid modulation مدولاسیون شبکه
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
grid blocking مسدودکنندگی شبکه
grid capacitor خازن شبکه
grid branch مدار شبکه
grid circuit مدار شبکه
grid cap اتصال شبکه
grid cap ترمینال شبکه
grid characteristic منحنی مشخصه جریان شبکه
grid characteristic منحنی مشخصه لامپ
grid chart شبکه مختصات
grid bias ولت شبکه
grid battery باطری بایاس شبکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com