Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
form insulation
عایق کاری قالب
Other Matches
insulation
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulation
عایق گذاری
insulation
روپوش کشی عایق کردن
insulation
عایق کاری
insulation
عایق
slot insulation
عایق شیار
sound insulation
عایق صدا
sound insulation
صدابندی
surface insulation
جداکنندهسطح
grid insulation
ایزولاسیون شبکه
heat insulation
عایق کاری حرارتی
humidity insulation
اب بندی
humidity insulation
نم بندی
insulation against vibration
حفافت در برابر ارتعاش
insulation board
صفحه عایق
insulation class
کلاس ایزولاسیون
thermal insulation
گرمابندی
thermal insulation
عایقکاری در برابرگرما
vinyl insulation
عایقوینیلی
breaking down of insulation
فرو ریختن نارسانایی
electrical insulation
عایق سازی الکتریکی
moulded insulation
عایققالبی
foam insulation
عایقاسفنجی
board insulation
عایقتختهای
blanket insulation
پوششعایق
air insulation
نارساناگری با هوا
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
electrical insulation
برق بندی
thermal insulation
عایق کاری گرمایشی
insulation class
کلاس عایق بندی
insulation current
جریان ایزولاسیون
insulation defect
نقص عایق بندی
insulation protection
حفافت عایق بندی
insulation resistance
مقدار مقاومت نارسانا
insulation resistance
مقاومت عایق بندی
insulation resistance
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
insulation shielding
زره پوش کردن عایق بندی
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
insulation voltage
فشار ازمایش
insulation voltage
ولتاژ عایق بندی
insulation voltage
ولتاژ ایزولاسیون
internal insulation
ایزولاسیون داخلی
insulation of concrete
عایق کاری بتن
insulation fault
نقص عایق کاری
insulation fault
خرابی نارسانا
insulation detector
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
insulation fault
نقص عایق بندی
insulation indicator
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation level
سطح ایزولاسیون
insulation loss
تلف عایق بندی
insulation tester
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation measurement
سنجش و ازمایش ایزولاسیون
insulation defect
نقص ایزولاسیون
insulation breakdown test
ازمایش شکست عایق
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
loose fill insulation
عایقخاکریز
foam-rubber insulation
عایقاسفنجیلاستیکی
insulation testing apparatus
عایق سنج
pipe-wrapping insulation
عایققنداقپیچلوله
insulation power factor
زاویه ی تلفات
insulation power factor
ضریب قدرت عایق بندی
sprung strip metal insulation
نوارفلزی
sprung strip metal insulation
عایقفنری
form
نظم فرم
form
طرز ورفتار
form
نوع
form
قسم
form
سابقه فعالیت اسب
form
امادگی
form
شکل قالب
in form
اماده
in form
خوش حالت
form
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form
یات مربوطه را وارد میکند
form
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
re form
دوباره درست کردن
out of form
غیراماده
form
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form
طریقه
form
روش
form
تصویر وجه
form
ترکیب
form
ریخت
form
شکل
form
برگه ورقه
form
تشکیل دادن ساختن
form
بشکل دراوردن
form
صورت
form
فراگرفتن
form
تشکیل دادن
form
صورت دیس
form
شکل گرفتن سرشتن
form
پروردن
form
قالب کردن
form
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
form
شکل دادن
form
فرم
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
ساخت
form
صفحهای از صفحات کامپیوتری
form
ایجاد یک شکل
form
ورقه
three form
فرم تریو
out of form
بدحالت
registration form
فرم ثبت نام
to form into groups
گروه بندی کردن
to form a plot
اسباب چینی کردن
to form a plot
توط ئه دیدن
to form a notion
اندیشه کردن خیال بستن
Form without substance .
صورت بدون معنی
normal form
صورت هنجار
normal form
صورت عادی
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
to form into groups
دسته بندی کردن
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
to melted in to another form
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
turnaround form
شکل برگشت
wave form
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
true form
فرم واقعی
wave form
شکل موج
form-piece
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
tooth form
شکل دندانه
to set a form
فرم بستن
eye-form
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
to form a notion
تصور کردن
to form a habit
تشکیل عادت دادن
to form a habit
عادتی پیداکردن
quadratic form
شکل درجه دوم
quadratic form
معادله درجه دوم
radial form
شکل ستارهای
structural form
شکل بنیانی
reduced form
فرم تعدیل شده
reduced form
فرم تقلیل یافته
resonance form
شکل رزونانسی
sentential form
صورت جملهای
sight form
نمونه رصد
sliding form
قالب بندی کشویی
slip form
قالب لغزنده
standard form
صورت متعارف
solemn form
طریقه رسمی
pyranose form
شکل پیرانوزی
proposal form
فرم درخواست بیمه
staggered form
شکل نامتقابل
the precatory form
صیغه تمنی یا در خواست
tendering form
برگ پیشنهاد برگ درخواست
normalized form
صورت هنجار
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
tendering form
ورقه پیشنهاد
symbolic form
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
substance and form
جوهروعرض
structural form
شکل اولیه معادلات در سیستم معادلات هم زمانی در اقتصاد سنجی
pausal form
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
proposal form
فرم پیشنهاد
solemn form
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
coding form
فرم برنامه نویسی
eclipsed form
شکل متقابل
end of form
انتهای ورقه
endless form
ورقه بی انتها
boat form
شکل قایقی
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
executable form
شکل قابل اجرا
executable form
فرم قابل اجرا
fanfold form
ورقه با تای بادبزنی
field form
نمودار میدان
form alignment
هم ترازی ورقه
form block
بلوک فرمکاری
form determinant
تعیین کننده شکل
form drag
مقاومت ناشی از شکل جسم
form factor
ضریب شکل
die form
شکل دادن حدیدهای
die form
فشردن
coil form
مغزی پیچک
coil form
نوع بوبین
coil form
شکل بوبین
cold form
در حالت سرد شکل دادن
complement form
صورت متممی
complement form
صورت متمم
complement form
فرم متمم شکل متمم
continued form
دنباله
coding form
ورقه برنامه نویسی
continuous form
ورقه پیوسته
form cutter
دستگاه فرز پروفیل
canonical form
شکل رزونانسی
canonical form
صورت متعارفی
boat form
قایقی شکل
form feed
خورش ورقه
form feed
تغذیه کاغذ
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
form letters
فرم نامه
form letter
فرم نامه
furanose form
شکل فورانوزی
erythro form
شکل اریترو
gauche form
شکل کج
in a tabular form
بشکل جدول یافهرست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com