English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English Persian
foul copy چرک نویس
foul copy مسوده
Search result with all words
rough or foul copy چرک نویس
Other Matches
copy بدل سازی کردن
copy کپیه
copy پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy نگهبان مخابراتی
copy کپیه کردن رونویسی کردن
copy دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy نسخه
copy سواد
copy کپی
copy نمونه
copy نمونه ساختن
copy استنساخ کردن
copy رونویس کردن
copy جلد
copy رونوشت
copy نسخه برداری
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
copy تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy کپی برداری
foul out اخراج
foul-up درهم و برهمی
foul-up درهم گوریدگی
foul-up افتضاح
foul-up خیطی
foul up <idiom> با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
foul-up ندانمکاری
foul چرک شدن
foul ناپاک
foul گیرکردن نارو زدن
foul بهم خوردن
foul گوریده کردن
foul نادرست
foul بازی بیقاعده
foul ملعون غلط
foul لکه دارکردن
foul ناپاک کردن
foul جرزنی
foul حیله
foul خلاف طوفانی
foul گیر کردن
foul رسوب
foul شنیع
foul غلط
foul معیوب
foul خطا
foul پلید
foul فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul نخ ماهیگیری اشفته
foul گل و لای گرفتن
foul رسوب کردن
tape copy پیام نوار شده
tape copy پیام ضبط شده روی نوارضبط
true copy رونوشت مطابق با اصل
straightforward copy کپیه عین اصل
soft copy نسخه غیر چاپی
office copy رونوشت مصدق
hard copy نسخه چاپی
make a copy of سواد برداشت
She is a bit too copy . خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
make a copy of رونوشت برداشتن
presentation copy نسخه قدیمی
soft copy نسخه غیر ملموس
hard copy نسخه ملموس خروجی چاپی
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
pirate copy نسخه سرقت شده
be a carbon copy <idiom> دقیقا مثل دیگری بودن
examined copy نسخه بررسی شده
The painting is only a copy. این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
copy for private use نسخه برای استفاده شخصی
cheap copy بدل قلابی
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
copy quantity مقدارکپی
pirate copy نسخه غیر قانونی چاپ شده
carbon copy رونوشت کاربنی
copy fitting مطابقت کپی
copy holder گیره کاغذ
cetified copy سواد مصدق
copy machining الگوتراشی
copy milling الگوتراشی
copy plot تکثیر از روی نسخه اصلی
copy protect یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
copy protect یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
copy protection جلوگیری از اعمال کپی
copy protection محافظت از کپی
copy protection حفافت دربرابر کپی
copy editing ویرایش کپی
copy book دفتر کپیه
carbon copy ورق کاربن
carbon copy رونوشت
carbon copy کپی نسخه غیراصل
abdominos'copy شکم بینی
attested copy رو نوشت مصدق
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
backup copy نسخه پشتیبان
backup copy کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
certified copy سواد مصدق
certified copy رونوشت مصدق
cetified copy رونوشت مصدق
dead copy اخبارچیده شده
dead copy اخبارکهنه
fair copy نسخه درست
exact copy رونوشت عین
foul hooked ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
foul house چشمی گرفته لنگر
to play foul ناروزدن
foul-ups خیطی
foul-ups افتضاح
foul-ups ندانمکاری
foul-ups درهم گوریدگی
foul-ups درهم و برهمی
common foul خطای عادی
foul language فحش
foul language دشنام
foul line خط پرتاب ازاد
use foul language فحاشی کردن
foul ground قسمت حاوی ته نشینهای ته دریا
foul ground کفه ته نشین
backcourt foul خطای شخصی
foul mouthed بد دهن
foul mouthed بحاش
foul-mouthed بدزبان
foul-mouthed بد دهن
foul-mouthed بحاش
foul anchor لنگر تاب خورده
foul anchor لنگر گیرکرده
foul play حقه
foul line خط فول
foul play ناجوانمردی
foul play <adj.> ناجوانمردی
foul play کار نادرست
foul play قتل ادم کشی
foul blow ضربه خطا
explusion foul خطای منجر به اخراج
foul mouthed بدزبان
to play foul نامردی کردن
foul line خط فول پرش طول
play foul نامردی کردن
foul weather هوای نامساعد
multiple foul خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
foul stomach رودل
foul stomach معده پر
play foul نارو زدن
offensive foul خطای حمله
simultaneous foul خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
foul throw پرتاب خطای دیسک یا چکش یاوزنه
ordinary foul خطای بازی بین المللی واترپولو
foul weather هوای خراب
major foul خطای عمده
double foul خطای هم زمان دو بازیگر
to fall foul of درافتادن با
to fall foul of تصادم کردن با
technical foul خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical foul به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical foul حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical foul بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical foul خطای فنی
tean foul خطاهای فنی
team foul خطای مهم
individual foul خطای شخصی
personal foul خطای بدنی به حریف
foul hawse زنجیرها تاب خورده اند
He's a carbon copy of his father. کپی پدرش است.
live copy paste کپی الصاق مستقیم
hard-copy output نسخه [خروجی] چاپی
blind copy receipt در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
copy letter book دفتر کپیه
copy output mode روکشخروجیکپی
camera ready copy کپی اماده تکثیر
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
blind carbon copy در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
press copy book دفتر کپیه
fair or clean copy پاکنویس
To foul up something . To make a mess of it . گند چیزی را با لاآوردن
to be in a bad [foul] temper تند بودن
It is foul weather today . امروز هوا خیلی گند است
play control foul خطا روی حریف بدون توپ
loose ball foul خطا روی حریف بدون توپ
foul bill of lading بارنامه نادرست
foul bill of lading بارنامه مشروط
We had a foul meal for lunch. نهار گندی خوردیم
to be in a bad [foul] temper کج خلق بودن
to be in a bad [foul] temper بد خو بودن
to be in a bad [foul] temper ترشرو بودن
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
A fair face may hide a foul heart. <proverb> از ظاهر کسی نمی شود به باطنش پی پرد. [ضرب المثل]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com